معنی کلمه هفت در هفت در لغت نامه دهخدا
شش بانوی پیر کرده هرهفت
عالم ز تو دیده هفت درهفت.خاقانی.رجوع به هرهفت ، هر هفت کردن و هرهفت کرده شود. || هفت خاصیت را نیز گویند در هفت عضو آدمی. ( برهان ). || کنایه از هفت ستاره هم هست در هفت فلک که عامل اند در هفت اقلیم. ( برهان ). || هفت کشور را نیز گویند در هفت زمین و هفت شهر در هفت دریا. ( برهان ). || عدد چهل ونه باشد،چه هفت در هفت چهل ونه می شود.