هرین. [ هَُ رْ ری / هَُ ] ( اِ ) آواز مهیب راگویند همچو آواز سباع و وحوش. ( برهان ) : ز هرین حمله ز هرای تیغ شده آب خون در دل تند میغ.نظامی.رجوع به هرا شود. هرین. [ هَُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 11هزارگزی شمال باختری مرکز دهستان کوهدشت. ناحیه ای است دامنه و معتدل و دارای 180 تن سکنه است. از آب چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات ، لبنیات و پشم و کار مردم زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
معنی کلمه هرین در فرهنگ معین
(هُ ) (اِ. ) آواز هولناک ، صدای حیوان درنده .
معنی کلمه هرین در فرهنگ عمید
۱. بانگ مهیب. ۲. بانگ جانور درنده.
معنی کلمه هرین در فرهنگ فارسی
(اسم ) آوازمهیب (مانند آوازدرندگان ) : (( زهرین حمله زهرای تیغ شده آب خون دردل تندمیغ . ) ) (نظامی )
معنی کلمه هرین در ویکی واژه
آواز هولناک، صدای حیوان درنده.
جملاتی از کاربرد کلمه هرین
وآن گروهی که اندرین جایند گوهرین سر زُمردین پایند
اولین و آخرینی یا کریم ظاهرین و باطنینی یا عظیم
بعد از حمد و ثنای جهان آفرین و درود بر روان سید المرسلین و آله الطیبین و عترته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین پوشیده نماند که رندان دیر فنا که صوفیان صومعه قد سند و صبوحی زدگان مجلس انس، و به یمن صفای محبت ایشان وبرکت نکهت انفاس این جگر ریشان غنچه دلهای خسته و عقده کارها بسته همیشه گشاه مییابد چنانکه عندلیب چمن معرفت خواجه شمس الدین محمد الحافظ الشیرازی در صفت دل این مستان صبح خیز و دست دعای این بیداران اشک ریز میفرماید:
سید فرزانه فضلالله بیمثل آنکه هست آفتاب خاندان طیبین و طاهرین
خران را زیب ندهد، گوهرین ساخت ولی یالان نو زیبد، گهٔ تاخت
از مقال گوهرین بحر بیپایان تو لعل گشته سنگها و ملک گشته حالها
از شبنم گوهرین شمایل آراست، گلوی گل، حمایل
گشتش تن گوهرین سفالین وز بستر رنج، ساخت بالین
اولین و آخرین و ای احد ظاهرین و باطنین و بی عدد
شاگرد کل جوهریند این همه در حرص ز استاد فزونتر شده این لقمه بیابان