معنی کلمه هرگزی در لغت نامه دهخدا
زمین را بلندی نبد جایگاه
یکی هرگزی تیره بود و سیاه.فردوسی.ای طمع کرده به نادانی ، به عمر هرگزی
با فزونی و کمی ، مر هرگزی را کی سزی ؟ناصرخسرو.- ناهرگزی ؛ ناپایدار. فناپذیر. به کنایت دنیا :
اندر این ناهرگزی از بهر آن آوردمان
تا بیلفنجیم از اینجا ملک و مال هرگزی.ناصرخسرو.