هرکجا

معنی کلمه هرکجا در فرهنگ عمید

هرجا، هرمکان.

معنی کلمه هرکجا در فرهنگ فارسی

هرجا، هرمکان
هرجا هرمکان : ((وچون جگر بدین حل بود وسپرزقوی نبود آن خلط سطبرباخون بماندوهرکجابرود بیماریهائ سودائی آرد. ) )

جملاتی از کاربرد کلمه هرکجا

هرکجا برکه ای نشسته به خاک *** بی شک آنجاست مرز لارستان
جان ز ترکیب داد و دانش خاست هرکجا این دو هست جان آنجاست
در زبان فارسی دو کتاب هرکجا که دلیل ما را بَرَد، اثر سیدحسن حسینی، و خدا وجود دارد، اثر اسماعیل شرفی، به بحث دربارهٔ آرا و عقاید فلو اختصاص دارند.
هرکجا شستش به تیر دال پریابد قران هرکجا دستش به تیغ جان شکر گردد قرین
هرکجا رو می‌نماید می‌برد یک شهر دل ترک تاتارست پنداری به یغما می‌رود
جنون بینوایان هرکجا بخت‌آزما گردد به سر موی پریشان سایهٔ بال هماگردد
هرکجا مرغی به بام خوبرویی دیدمی گفتمی من کاش هم بال و پری می‌داشتم
از گریه ی ماست هرکجا طوفانی ست وز ناله ی ماست هرکجا افغانی ست
هرکجا شوق توام ساغر کش آمال بود صبح عشرت سربلند و شام غم پامال بود
دیده‌ام دفتر پیمان ترا فرد به فرد هرکجا حرف وفا آمده منها زده‌ای
قاسمی، در پیش این کوران مگو اسرار فاش هرکجا فهمی نباشد جای استفهام نیست
هرکه را بر سر ز سودای وطن افسر بود هرکجا باشد تنی اهل وطن را سر بود
تایرهای خاک رسی برخلاف مواد دیگر بیشتر در دسترس مردم عادی است. تایرهای ضایعاتی در هرکجای جهان وجود دارند و به دست آوردن آن‌ها آسان است.