هرچند
معنی کلمه هرچند در فرهنگ معین
معنی کلمه هرچند در فرهنگ عمید
۲. (حرف ) اگرچه: هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم / هرگه که یاد روی تو کردم جوان شدم (حافظ: ۶۴۴ ).
معنی کلمه هرچند در فرهنگ فارسی
اگرچه : (( گفتند که هرچند این خان. تست اما پادشاه دراین خانه اقامت دارد ) ) یا هرچندبیشتر. هرچه بیشتر هرقدربیشتر . یا هرچند زودتر. هرچه زودتر باندازهای کهممکن است زودتر. یا هرچند که. بااینکه : ( وهرچندکه این ازشمار آن دوگونه اتفاق که یادکردیم نیست . ) ) یاهرچندگاه . بفواصل زمانی:(درهرچندگاه یک بار بدیدن مامی آید )
معنی کلمه هرچند در ویکی واژه
اگر چه.
جملاتی از کاربرد کلمه هرچند
که هرچند گفتیم ودادیم پند نبد پند ما مر ورا سودمند
هرچند مجال حرف تنگ است معنی دریا و ظرف تنگ است
ماند در صفحه رخسار تو صائب حیران طوطی از آینه هرچند سخنگو گردد
نجیب الله حزب وطن یا حزب میهن را به عنوان حمایت توده مردم ایجاد میکند. هرچند تلاش خوبی به نظر میرسید اما اکثر سمتهای بالایی حزب در اختیار افراد سابق حزب دموکراتیک خلق بود.
خورشید برد ز اخترم نور هرچند که ذره و حقیرم
بگذار تا بنازد بر روی گل دمی هرچند باغبان نبرد ناز عندلیب
تا میرود سخن ز قد تو حدیث سرو هرچند راستست ولی دلپذیر نیست
ساختار این اردوگاه تا حد زیادی از طراحی بلزک الگو میگرفت، هرچند بهمراتب از آن بزرگتر میبود.
هرچند خرد جلوه دهد سامان را از جهل نجات کی دهد نادان را؟
هرچند دعا گویمش او روی بتابد یارب ز دعای منش آخر چه زیانست
ابوالحسین ورّاق گوید از ابوعثمان پرسیدم روزی، از اندوه گفت اندوهگن را پروا نبود که از اندوه خود بپرسد، بکوش تا اندوه بدست آری، آنگاه هرچند که خواهی می پرس.
گره در طبع نی هرچند افزون ناله رعناتر کمند ما رسایی در خور سامان چین دارد