معنی کلمه هرهر در لغت نامه دهخدا
ترکیب ها:
- هرهر خندیدن . هرهر کردن. هرهر و کرکر. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به این ترکیبات در جای خود شود.
هرهر. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ، ق ) بسیار و فراوان : هرهر اشک ریختن ؛ ریختن اشک بسیار و با قطرات بزرگ. ( یادداشت به خط مؤلف ).
هرهر. [ هََ هََ ] ( ع اِ ) آواز روانگی آب. ( منتهی الارب ). حکایت جریان آب بسیار. ( اقرب الموارد ).
هرهر. [ هَِ هَِ ] ( ع ص ) ناقه ای که زهدان آن از کلان سالی آب دهد. ( منتهی الارب ). || گوسپند کلانسال. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
هرهر. [ هَِ هَِ ] ( اِخ ) نام محلی بوده است در مشرق سرزمین ترکمن نشین یموت. ( از مازندران و استرآباد رابینو، ص 133 از ترجمه فارسی ).