هرزه مرس

معنی کلمه هرزه مرس در لغت نامه دهخدا

هرزه مرس. [ هََ زَ / زِ م َ رَ ] ( ص مرکب ) سگ هرزه گرد که بیهوده گردش میکند. ( ناظم الاطباء ). سگ ولگرد و قلاده بریده. در این ترکیب مرس ریسمانی است که به گردن اندازند :
آرزو چند به هر سوی کشاند ما را
این سگ هرزه مرس چند دواند ما را.صائب.

معنی کلمه هرزه مرس در فرهنگ معین

( ~ . مَ رَ ) (ص مر. ) سگ ولگرد.

معنی کلمه هرزه مرس در فرهنگ عمید

سگ بی قلاده که هرجا می خواهد برود، سگ ولگرد.

معنی کلمه هرزه مرس در ویکی واژه

سگ ولگرد.

جملاتی از کاربرد کلمه هرزه مرس

آن سوخته جانم که به هر سوی دواند مانند سگ هرزه مرس موج سرابم
حرص دایم چو سگ هرزه مرس در سفرست صبر شیری است که از بیشه کم آید بیرون
داد هرکس که عنان دل خود را به هوس دربدر همچو سگ هرزه مرس می گردد
نفس هرزه مرس رابه کشیدن مگذار سرکش افتاد چو توسن به دویدن مگذار
هدایت من سرگشته نیست کار دلیل به ریگ هرزه مرس سعی راهبر چه کند
دنیاطلبان را نشود نفس دنی سیر نشنیده قناعت، سگ این هرزه مرس‌ها
بیش ازین پیروی حرص و هوس نتوان کرد همعنانی به سگ هرزه مرس نتوان کرد
به دام خلق مقید شدن گل هوس است شکارهرزه مرس همچو موج خار و خس است
صائب آن موج سرابم که درین دامن دشت دل به جا از نفس هرزه مرس نیست مرا
نکند ساحل اگر موج ترا هرزه مرس سیر در خویش چو گرداب توانی کردن