هرزه درای. [ هََ زَ / زِ دَ ] ( نف مرکب ) مرکب از هرزه + درای که مخفف دراینده است. ( حاشیه برهان چ معین ). کنایت از پوچ گوی و هرزه گوی و یاوه گوی باشد. ( برهان ). پرگوی و یاوه گوی. ( ناظم الاطباء ) : در کاروان ما جرس قال و قیل نیست راه سخن به هرزه درایان نمیدهیم.صائب تبریزی.
معنی کلمه هرزه درای در فرهنگ معین
( ~ . دَ ) (ص فا. ) بیهوده گوی ، پرگوی .
معنی کلمه هرزه درای در فرهنگ عمید
یاوه گوی، بیهوده گوی، هرزه خای.
معنی کلمه هرزه درای در فرهنگ فارسی
( هرزهدرا ی ) (صفت ) آنکه بیهوده گوید
معنی کلمه هرزه درای در ویکی واژه
بیهوده گوی، پرگوی.
جملاتی از کاربرد کلمه هرزه درای
زین چنین قاضیان هرزه درای خلق را گوش کن ز بهر خدا
هرزه درای هوس چند توان زیستن لب به ثنایش دهیم بر نفس احسان کنیم
چو خنده هرزه درایی دهان دریده که دید؟ نه شرط عقل بود، زو کناره نگزیدن!
در کاروان ما جرس قال و قیل نیست راه سخن به هرزه درایان نمی دهیم
می کند گوش گران هرزه درایان را لال چشم بستن ز جهان، دیده بینای خوشی است
تا پنبه اش به لب نگذارند چون جرس بی مغز ترک هرزه درایی نمی کند
به نی راز مگشا که آن سست رای گشاده دهانست و هرزه درای
صاحب دردی اگر به دادت نرسد عمری به عبث هرزه درایی کردی
بیدل نفست خون مکن از هرزه درایی چون جاده درین دشت فکندیم عنان را
بربند به نرمی دهن هرزه درایان از پنبه توان کرد زبان بند جرس را