هدایا

معنی کلمه هدایا در لغت نامه دهخدا

هدایا. [ هََ ] ( ع اِ ) ج ِ هدیه. ( ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). پیش کشیها : مهدراست کردند با خدمتکاران و هدایا. ( تاریخ بیهقی ).
به فخر سر به فلک برکشید و شادی کرد
که آن هدایا بر دست او قبول افتاد.مسعودسعد.رجوع به هدیه شود.

معنی کلمه هدایا در فرهنگ معین

(هَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ هدیه .

معنی کلمه هدایا در فرهنگ عمید

= هدیه

معنی کلمه هدایا در فرهنگ فارسی

جمع هدیه
(اسم ) جمع هدیه

معنی کلمه هدایا در ویکی واژه

جِ هدیه.

جملاتی از کاربرد کلمه هدایا

ترسایان را به بیت المقدس کلیسایی است که آن را بیعة القمامه گویند و آن راعظیم بزرگ دارند. و هر سال از روم خلق بسیار آن جا آیند به زیارت و ملک الروم نیز نهانی بیامد چنان که کس نداند. و به روزگاری که عزیز مصرالحاکم بامرالله بود قیصر روم آن جا آمده بود. حاکم از آن خبر داشت رکابداری از آن خود نزدیک او فرستاد و نشان دادکه بدان حلیت و صورت مردی در جامع بیت المقدس نشسته است نزدیک وی رو بگو که حاکم مرا نزدیک تو فرستاده است و می‌گوید تا ظن نبری که من از تو خبر ندارم اما ایمن باش که به تو هیچ قصد نخواهم کرد. و هم حاکم فرمود تا آن کلیسا را غارت کردند و بکندند و خراب کردند ومدتی خراب بود. بعد از آن قیصر رسولان فرستاد و هدایا وخدمت های بسیار کرد، و صلح طلبید و شفاعت کرد تا اجازت عمارت کلیسا دادند و باز عمارت کردند، و این کلیسا جایی وسیع است چنان که هشت هزار آدمی را در آن جا باشد. همه به تکلف بسیار ساخته از رخام رنگین و نقاشی و تصویر. و کلیسا را از اندرون به دیباهای رومی پیراسته و مصور کرده و بسیار زر طلا بر آن جا به کار برده و صورت عیسی علیه السلام چند جا ساخته که بر خری نشسته و صورت دیگر انبیا چون ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان او علیهم السلام بر آن جا کرده و به روغن سندروس به دهن کرده و به اندازه هر صورتی آبگینه ای رفیق ساخته و بر روی صورت‌ها نهاده عظیم شفاف چنان که هیچ حجاب صورت نشده است و آن را جهت گرد و غبار کرده‌اند تا بر صورت ننشیند و هر روز آن آبگینه‌ها را خادمان پاک کنند. و جز این چند موضع دیگر است همه به تکلف چنان که اگر شرح آن نوشته شود به تطویل انجامد. در این کلیسا موضعی است به دو قسم که بر صفت بهشت و دوزخ ساخته‌اند یک نیمه از آن وصف بهشتیان و بهشت است و یک نیمه از آن صورت دوزخیان و دوزخ و آنچه بدان ماند و آن جایی است که همانا در جهان چنان جای دیگر نباشد. و در این کلیسا بسا قدیسان و راهبان نشسته باشند و انجیل خوانند و نماز بکنند و شب و روز به عبادت مشغول باشند.
چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان یک به یک سهم خود جوینداز من کالهدایا مشترک
پی تقدیم هدایا به تکاپو هستند راست گویی همه در روضه مینو هستند
کاین ‌هدایا مر مرا در خورد نیست جامهٔ دیبا لباس مرد نیست
کم عطا یا اعطیت من عطا یاک فزد کم هدایا اهدیت من عطا یاک فزد
زآن هدایا شاه نستد هیچ چیز غیر آن گردونه و اسب و کنیز
و به پدرم، تا تو را هدایایی ارزانی دارد
مغان در انجیل نام سه مرد خردمندی است که به جستجوی عیسای تازه متولد شده، به فلسطین می‌آیند و هدایایی برای او می‌آورند. رسم هدیه‌دادن در روز کریسمس، از این هدیهٔ مغان به پیشگاه عیسای نوزاد به جا مانده‌است.
بر آن ستانه فرو ریختم ز جیب نیاز ز عجز و ضعف هدایا ز فقر و فاقه تحف
سوی درگاهت ز گنج سعد گردون بر دوام هم هدایا در هدایا، هم تحف اندر تحف
ترنّمت بلطیف القول اذ نطقت انّ الهدایا علی مقدار مُهدیها