هخامنش
معنی کلمه هخامنش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه هخامنش در فرهنگ اسم ها
معنی: دوست منش، دوست کردار، کسی که دارای کردار و اندیشه نیک است، ( اَعلام ) هخامنش: [حدود پیش از میلاد] سردودمان سلسله ی هخامنشی، نیای کوروش بزرگ و رهبر قوم پارس، ( در اعلام ) نام نیای هخامنشیان و سر سلسله ی خاندان هخامنشی، در پارسی باستان مرکب از هخا ( دوست و یار ) + منش ( فهم و شعور )، نام سرسلسله خاندان هخامنشی
معنی کلمه هخامنش در دانشنامه آزاد فارسی
هخامنش، به معنی کسی که مَنِشی دوستانه دارد. سر سلسله دودمان هخامنشی که اطلاعات کمی از او داریم. داریوش کبیر در سنگ نبشته اش نیای پنجم خود را هخامنش می داند. ولی کوروش آن جا که به تبار خود اشاره می کند، نامی از او نمی برد. با توجه به وجود عنصر «هخا» در گل نبشته های کاپادوکیه (کول تپه )، قدمت نام و قوم هخامنش را می توان تا دوهزار پیش از میلاد به عقب کشید.
معنی کلمه هخامنش در ویکی واژه
↑ الگو:citation.
جملاتی از کاربرد کلمه هخامنش
زادهٔ کورش و هخامنشیم بچهٔ قارن و نریمانیم
حسن حسینی فسایی در فارسنامهٔ ناصری (۱۳۱۰ق ~ ۱۸۹۳م) نظری مشابه مطرح میکند. با این تفصیل که چون عجم جمشید و سلیمان را یکی میدانستهاند قبر مادر جمشید را قبر مادر سلیمان خواندهاند. با آنکه هم فرصتالدولهٔ شیرازی و هم میرزا حسن حسینی فسایی با شاهان هخامنشی آشنا بودهاند، این بنا را متعلق به کسی از این شاهان ندانستهاند.
بر سیرت هخامنشی دولت بخاست گشت زمانه نو کرد آن کهنه دودمان
ز اهخامنش کورش نامور نه بینی به شهنامه نام و اثر
اشکفت حاجی حسین مربوط به دوران پارینهسنگی و دوران فرادیرینهسنگی است و در شهرستان پاسارگاد، بخش هخامنش، دهستان مادر سلیمان، روستای مبارکآباد، تنگ بلاغی، ۱۵۰ متری جنوب غرب پوزه دختر بر، غرب جاده واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۳۷۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ز شاهان هخامنش و مه آباد گرفت این تخت و ایزد مر ترا داد