هاویه

معنی کلمه هاویه در لغت نامه دهخدا

( هاویة ) هاویة. [ ی َ ] ( ع ص ) مادر گم کرده فرزند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ثاکلة. ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ).
هاویة. [ ی َ ] ( ع اِ ) هوا. جو. ( اقرب الموارد ). میان آسمان و زمین. ( منتهی الارب ). || الهواء بین الشیئین. ( معجم متن اللغة ). || مغاکی. ( منتهی الارب ). کل مهواة لایدرک قعرها، و کل فارغ. ( معجم متن اللغة ). || کنایه از دوزخ و جهنم. || از نامهای آتش. ( صحاح بنقل تاج العروس ).
هاویة. [ ی َ ]( اِخ ) ( الَ.... ) دوزخ و جهنم : فامه هاویة، ( قرآن 90/101 ) ای ؛ مستقره النار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). از نامهای جهنم. من اسماء جهنم ، معرفة ممنوعة من الصرف و تدخلها اَل للمح الصفة فیقال «الهاویة». ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). نقله ابن سیده اسم من اسماء جهنم... و هی معرفة بغیر الف و لام. قال ابن بری : لوکانت هاویة اسماً علماً للنار، لم ینصرف فی الاَّیة و قوله تعالی : فامه هاویة، ( قرآن 90/101 )ای ؛ مسکنه جهنم. ( تاج العروس ). هاویة، بلالام ، معرفة. ( جوهری از تاج العروس ). || نام طبقه هفتم از طبقات دوزخ. ( ناظم الاطباء ). نام دوزخ هفتم و آن آخرین اسفل طبقه است از هفت طبقه دوزخ. ( آنندراج ).

معنی کلمه هاویه در فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . هاویة ] (اِ. ) جهنم .

معنی کلمه هاویه در فرهنگ عمید

دوزخ، جهنم.

معنی کلمه هاویه در فرهنگ فارسی

دوزخ، جهنم
(اسم ) ۱- طبق. هفتم ازطبقات دوزخ و آن پایینترین طبقهاست . ۲- (اسم ) دوزخ جهنم . ۳- (اسم ) مغاک .۴- در. ژرف .
هوا جو

معنی کلمه هاویه در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:جهنم

معنی کلمه هاویه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از نامهای دوزخ، در قرآن «هاویه» است.
این واژه در اصل، از مادّه «هوی» به معنای افتادن به پایین و سقوط کردن از بلندی است.ابن فارس می گوید: الهاء و الواو و الیاء: أصل صحیح یدلّ علی خلوّ و سقوط... و یقال: هوی الشیء یهوی: سقط. و هاویة: جهنّم، لأنّ الکافر یهوی فیها. والهاویة: کلّ مهواة و الهوّة: الوهدة العمیقة. ه و ی، ریشه صحیحی است که بر رهاشدن و فروافتادن دلالت می کند. گفته می شود: «هوی الشیء یهوی» یعنی: سقوط کرد. هاویه جهنم برای این است که کافر در آن سقوط می کند. هاویه به هر گودالی گفته می شود. هوّه، گودال عمیق است. بنابر این نامیده شدن جهنّم به «هاویه»، بِدان جهت است که تبهکاران در چنین جایگاه عمیق و خطرناکی سقوط می کنند.
واژه «هاویه» در قرآن و حدیث
واژه «هاویه» تنها یک بار در قرآن آمده است: {{متن قرآن|«وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِینُهُ × فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ × وَ مَآ أَدْرَاکَ مَاهِیَهْ × نَارٌ حَامِیَةُ»}} ؛ و اما کسی که ترازوهایش سبُک است، پناهگاهش «هاویه» است! و تو چه می دانی «هاویه» چیست؟! آتشی است سوزان! کلمه «اُمّ» در این آیه به معنای جایگاه و قرارگاه است. بنابراین معنای آیه این است که جایگاه کسانی که اعمال نیک آنان وزن و ارزشی ندارد، پرتگاه سوزان و عمیق دوزخ است. گفتنی است که از برخی احادیث نیز استفاده می شود که در نامگذاری جهنّم به «هاویه»، عمیق بودن دوزخ و سقوط دوزخیان در آن مورد عنایت بوده است.
[ویکی شیعه] هاوِیه از نام های جهنم که در قرآن آمده است. بنابر روایتی، هاویه پایین ترین طبقه جهنم و بنابر نقلی دیگر، مکانِ منکرانِ ولایت امام علی(ع) است.
هاویه در لغت به معنای افتادن و سقوط کردن است و به این دلیل که کافران و مجرمان در جهنم سقوط می کنند، به آن هاویه می گویند.
هاویه یک بار در سوره قارعه آمده است: (وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ ـ فَأُمُّهُ هَاوِیةٌ ـ وَمَا أَدْرَاک مَا هِیهْ ـ نَارٌ حَامِیةٌ) «اما آن کس که ترازوهای (عمل) او سبک است پناهگاهش هاویه است. و تو چه می دانی هاویه چیست؟ آتشی است داغ و سوزان». برخی از مفسران واژه «اُمّ» را در این آیه، به معنای جایگاه تفسیر کرده اند و گفته اند همان گونه که مادر فرزند خویش را در آغوش می کشد دوزخ نیز افراد را در آغوش می گیرد. اما برخی دیگر «اُم» را در این آیه، به «مغز سر» تفسیر کرده اند، و می گویند «هاویه» توصیفی است برای دوزخیان زیرا با سر در آن سقوط می کنند.
[ویکی اهل البیت] یکی از نامهای دوزخ، در قرآن «هاویه» است.
این واژه در اصل، از مادّه «هوی» به معنای افتادن به پایین و سقوط کردن از بلندی است. ابن فارس می گوید: الهاء و الواو و الیاء: أصل صحیح یدلّ علی خلوّ و سقوط... و یقال: هوی الشیء یهوی: سقط. و هاویة: جهنّم، لأنّ الکافر یهوی فیها. والهاویة: کلّ مهواة و الهوّة: الوهدة العمیقة.
ه و ی، ریشه صحیحی است که بر رهاشدن و فروافتادن دلالت می کند. گفته می شود: «هوی الشیء یهوی» یعنی: سقوط کرد. هاویه جهنّم برای این است که کافر در آن سقوط می کند. هاویه به هر گودالی گفته می شود. هوّه، گودال عمیق است. بنابر این نامیده شدن جهنّم به «هاویه»، بِدان جهت است که تبهکاران در چنین جایگاه عمیق و خطرناکی سقوط می کنند.
واژه «هاویه» تنها یک بار در قرآن آمده است: «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِینُهُ × فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ × وَ مَآ أَدْرَاکَ مَاهِیَهْ × نَارٌ حَامِیَةُ»؛ و اما کسی که ترازوهایش سبُک است، پناهگاهش «هاویه» است! و تو چه می دانی «هاویه» چیست؟! آتشی است سوزان!
کلمه «اُمّ» در این آیه به معنای جایگاه و قرارگاه است. بنابراین معنای آیه این است که جایگاه کسانی که اعمال نیک آنان وزن و ارزشی ندارد، پرتگاه سوزان و عمیق دوزخ است. گفتنی است که از برخی احادیث نیز استفاده می شود که در نامگذاری جهنّم به «هاویه»، عمیق بودن دوزخ و سقوط دوزخیان در آن مورد عنایت بوده است.
[ویکی الکتاب] معنی دَّرْکِ: درجه و مرتبه نزولی (بر وزن درج و به معنای آن است ، چیزی که هست درج به معنی "پله "را در جائی بکار میبرند که مساله بالا رفتن و صعود را در نظر داشته باشند ولی درک در جائی بکار میرود که مساله پائین آمدن مورد نظر باشد و به همین جهت گفته میشود : درجات بهشت...
ریشه کلمه:
هوی (۳۸ بار)
«هاوِیَة» از مادّه «هُوِیّ» به معنای افتادن و سقوط کردن است، و آن یکی از نام های دوزخ می باشد; چرا که گنهکاران در آن سقوط می کنند، و نیز اشاره به عمق آتش دوزخ است. و اگر «أُمّ» را در اینجا به معنای «مغز» بگیریم، «هاویة» به معنای سقوط کننده می باشد، ولی تفسیر اول صحیح تر و مناسب تر به نظر می رسد.
. طبرسی ذیل آیه «وَالنَّجْمِ اِذا هَوی» فرموده آتش را از آن هاویه گفته‏اند که اهل عذاب را از اعلی به اسفلش ساقط می‏کند. به نظر نگارنده شاید بدان جهت باشد که شخص را به بدبختی و خذلان ساقط می‏کند یعنی هلاک و ذلیل می‏کند و آن در اصل «هاوِیَةٌ بِالْاِنْسانِ فِی الْخِذْلانِ» است مثل . یعنی: اما آنکه وزنها و اعمالش خفیف شده جایگاهش و محلی که در آن آرام می‏گیرد هاویه است. رجوع شود به «ام».

معنی کلمه هاویه در ویکی واژه

هاویة
جهنم.

جملاتی از کاربرد کلمه هاویه

بهر خجسته سال وصولش به هاویه نفس ریا هلاک شد اندر کرند گفت
قوله: وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ. انصار نبوّت و رسالت‌اند، اصحاب موافقت و مراقبت‌اند، منبع جود و سخاوت‌اند. ربّ العالمین روش ایشان ستوده و ایثار ایشان پسندیده که: وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ قومی که از بیشه حسد هرگز خاری بدامن ایشان نیاویخت، از بیابان نفس هرگز غباری بر گوشه رداء اسلام ایشان ننشست. از هاویه هوی هرگز دودی بدیده ایشان نرسید.
تات باشد به کنج زاویه جاه برگرفتی به قعر هاویه راه
هواست دانه و من دانه چین وهاویه دام اگر به دانه بمانم به دام درمانم
شد زمین بادیه همچون بهشتی در بهشت وان هوای هاویه همچون بهار اندر بهار
قرة العین اتابک ملکی شیر دلی کاتش هاویه از خنجر او یک شررست
چون بگشایم ز هم دیده به هر صبحدم هاویه‌سان آیدم بادیه‌ای در نظر
در چشم نکوخواه تو یک طایفه نورست بر جان بداندیش تو یک هاویه نارست
اگر به هاویه‌ مهر تو بگذرد سازد رحیق و ماء مَعین از حَمیم و از غَساق
بدان که خلق در هاویه افتاده اند و وادیها را نهایت نیست، لکن مهم در دنیا شش چیز است: خوردنی و پوشیدنی و مسکن و خنور خانه و زن و مال و جاه.