هان
معنی کلمه هان در لغت نامه دهخدا

هان

معنی کلمه هان در لغت نامه دهخدا

هان. ( صوت ) امر به شتاب کردن ، یعنی بشتاب و جلد باش. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || ( ق ) براستی و در حقیقت. ( ناظم الاطباء ). || ( صوت ) کلمه جواب به معنی آری. بلی. || کلمه تنبیه است ، یعنی در محل آگاهانیدن و تأکید در کاری و امری به کار برند خواه به طریق امر باشد و خواه به تصدیق وجد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) :
هان و هینش کنم از حکمت زیرا خر
بازگردد ز ره کژ به هان و هین.ناصرخسرو.هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مداین را آئینه عبرت دان.خاقانی.زمین بلرزد بر خود اگر تو گویی هین
فلک بماند برجای اگر توگویی هان.کمال الدین اسماعیل ( از جهانگیری ).گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم گفت هان ز باده منوش.هاتف اصفهانی.گوید به فلک گر به منع هان
راند به زمین گر به امر هین
گردون و درنگ ارچه نی چنان
گیتی و شتاب ارچه نی چنین.رضاقلی خان هدایت.
هان. ( اِخ ) نام سلسله پادشاهی چین است که در دو قرن اول میلادی در آن کشور حکومت داشته اند. ( از اعلام المنجد ).

معنی کلمه هان در فرهنگ معین

(شب جم . ) به هوش باش ! کلمه ای که برای آگاه کردن به کار می رود.

معنی کلمه هان در فرهنگ عمید

۱. کلمۀ تنبیه که در مقام آگاه ساختن کسی یا تٲکید در امری به کار می رود.
۲. [عامیانه] برای تصدیق به کار می رود.
۳. [عامیانه] هنگام مخاطب قرار گرفتن در جواب به جای بله گفته می شود.

معنی کلمه هان در فرهنگ فارسی

شیمی دان آلمانی ( و. ۱۸۷۹ - ف. ۱۹۶۸ م . ) متولد فرانکفورت . در سال ۱۹٠۱ از دانشگاه ماربورگ درجه دکترا گرفت . مسافرتی به لندن کرد و سپس در دانشگاه شیمی برلین مشغول کار شد و از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۸ عضو انستیتوی کایزر ویلهلم در برلین بود. به اکتشافات بسیار نایل آمد از جمله آخرین اکتشاف وی شکستن اتم اورانیوم و محاسبه انرژی اتمی بود که منجر به ساختن بمب اتم شد. تالیفات بسیار در زمینه شیمی دارد که از آن جمله : رادیو شیمی عملی حرکت مصنوعی اتمها شکافتن هسته های سنگین استفاده از انرژی هسته های سنگین استفاده از انرژی هسته های اتمی ( ۱۹۵٠ ) اتمهای نو ( ۱۹۵٠ ) و کبالت ( ۱۹۵۵ ) را میتوان نام برد. در ۱۹۴۴ جایزه نوبل در شیمی به مناسبت کارهای وی در زمینه شکافتن اتم به او اعطا شد .
کلمه تنبیه درمقام آگاه ساختن کسی یاتاکیدامری
(صفت ) کلم. تنبیهاست و آن برای موارد ذیل بکار رود : الف - برای آگاهیدن : (( هان ای دل عبرت بین . ازدیده نظرکن هان ایوان مداین را آیین. عبرت دان . ) ) ( خاقانی ) ب - برای تصدیق وتایید
وزنی برابر بیست و پنج استار نام سلسله پادشاهی چین است که در دو قرن اول میلادی در آن کشور حکومت داشته اند .

معنی کلمه هان در فرهنگستان زبان و ادب

{NEXT} [مهندسی مخابرات] ← هم شنوی انتهای نزدیک

معنی کلمه هان در دانشنامه عمومی

هان (اسکی شهر). هان ( به ترکی استانبولی: Han ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در استان اسکی شهر واقع شده است. هان ۱٬۲۰۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
هان (راینلاند فالتس). هان ( به آلمانی: Hahn ) یک شهر در آلمان است که در راین - هونسروک واقع شده است. هان ۱۷۰ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه هان در فرهنگ معین
معنی کلمه هان در فرهنگ عمید
معنی کلمه هان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه هان در فرهنگستان زبان و ادب

جملاتی از کاربرد کلمه هان

سیاهان چو شب رومیان چون چراغ کم و بیش چون زاغ و چون چشم زاغ
ز آفتاب جهانتاب عشق گرم شدیم فراغتیم ز عالم، چه جای رد و قبول؟
نه از من پسندد جهان‌آفرین نه شاه و نه گردان ایران زمین
ناگهان حرفی به ایما و اشارت گفته شد کز تکلم ساخت جن و انس را کوته‌زبان
وقت است که از وادی عقلم برهانند از شهر تسلی به بیابان شده‌ای چند
ماندم دهان باز ز تعظیم آن جمال هر لحظه بر زبان و دل الله اکبرست
نمی گردد زبان جرأت من، ورنه می گفتم که جای بوسه پر خالی است در کنج دهان تو!
گهر از رایت شاهان عجم برچیدند به عوض خامه گنجینه فشانم دادند
پُر ز گُه کردمی دهانش ، اگر ببرد کس به بصره خرما را
ساز از پی خواب او بهانه گوی از من بی دل این فسانه