نیم‌رخ

معنی کلمه نیم‌رخ در لغت نامه دهخدا

نیم رخ. [ رُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) تصویر یک چشمی ، چرا که آن نصف چهره را دارد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کنایه از نیم رخساره باشد که مصوران تصویر یک چشمی به نگار درمی آرند. ( فرهنگ خطی ).تصویر یا عکس که از پهلو نقاشی یا عکاسی شده باشد وفقط نیمی از صورت شخص را نشان دهد، مقابل تمام رخ. عکسی که یکی از دو طرف روی را بنماید. || نصف صورت. کنار صورت. ( ناظم الاطباء ). || منظره هر چیز از یکی از جانبین. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه نیم‌رخ در فرهنگ معین

(رُ )(اِمر. ) ۱ - نصف چهره . مق تمام رخ . ۲ - منظرة هرچیز از جانبین .

معنی کلمه نیم‌رخ در فرهنگ عمید

۱. نیمۀ صورت.
۲. (صفت ) ویژگی عکس یا تصویری که نصف صورت را نشان بدهد.

معنی کلمه نیم‌رخ در فرهنگ فارسی

نیمه صورت، عکس یاتصویری که نصف آن مشخص باشد

معنی کلمه نیم‌رخ در فرهنگستان زبان و ادب

{profile} [روان شناسی] طرحی کلی از ویژگی های شخصیتی فرد

معنی کلمه نیم‌رخ در ویکی واژه

طرحی کلی از ویژگی‌های شخصیتی فرد.

جملاتی از کاربرد کلمه نیم‌رخ

شوق تا گردد دو بالا خویش را احول کنید نیم‌رخ کم حیرت است آیینه مستقبل کنید
این انیمیشن، طراحی دو بعدی ساده‌ای از کاراکتر اصلی (که با نام آقای خط شناخته می‌شود) به صورت نیم‌رخ است که روی یک خط بی‌انتها —که خود او نیز جزئی از خط است— راه رفته و با موانعی روبرو می‌شود و غالباً از طراح می‌خواهد تا برایش راه حلی بیابد.