نیمور

نیمور

معنی کلمه نیمور در لغت نامه دهخدا

نیمور.[ ن َ / ن ِ / نی ] ( اِ ) خرزه. ( صحاح الفرس ) ( اوبهی ). قضیب. ( رشیدی ). آلت تناسل. ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). ایر. ( فرهنگ خطی ). ذکر. عمود. آلت رجولیت :
من این نیمور خود را وقف کردم
علی صبیانکم یا ایهاالناس.سوزنی ( از اوبهی ).کیری دارم که نام دارد نیمور
همچون پفک عقیق کش مهره بلور.سوزنی ( از اوبهی ).کون عدو را دریغ باشد از آن کیر
باد به نیمور من عدوش گرفتار.سوزنی.نیمور من جماع به منصب کند همی
از وی بپرس کاین به چه موجب کند همی.؟ ( از صحاح الفرس ).
نیمور. [ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی دهستان نیمور بخش حومه شهرستان محلات در 11هزارگزی جنوب محلات ، متصل به جاده دلیجان به محلات و در دامنه سردسیری واقع است و 1700 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه لعل بار ( رود قم )، محصولش غلات ، پنبه ، کنجد، صیفی ، میوه جات ، قیسی ، بادام ، انگور و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی کرباس بافی است. این ده سر راه شوسه دلیجان به خمین واقع است.مزرعه و چشمه سارهای آب رباط که یک خانوار دارد و سرراه گلپایگان است ، آب بالا که دارای دو قنات است یکی متعلق به خود مزرعه و دیگری به نیمور می رسد، و آب نوده در جنوب قصبه و مهدی آباد و حسین آباد آب قمرود جزء نیمور می باشند. این قصبه از قراء بسیار قدیمی است.قبرستانی در کنار آبادی وجود دارد که معروف به قبرستان بیت المقدس بوده و در گذشته اکتشافاتی شده و انواع ظروف سفالی در آن کشف گردیده که مورد توجه عتیقه شناسان واقع شده است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
نیمور. [ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهپر بخش مرکزی شهرستان نوشهر. در 24هزارگزی جنوب نوشهر، درمنطقه کوهستانی سردسیری واقع است و دارای 500 تن سکنه است. آبش از چشمه ، محصولش غلات و ارزن و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در زمستان عده ای به قشلاقات خیررودکنار می روند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).، نیم ور. [ وَ ] ( ص مرکب ) کج. متمایل. مایل.
- نیم ور شدن ؛ کج و مایل شدن به طرفی.

معنی کلمه نیمور در فرهنگ معین

(نِ ) (اِ. ) آلت تناسلی .

معنی کلمه نیمور در فرهنگ عمید

آلت تناسلی مرد.

معنی کلمه نیمور در فرهنگ فارسی

قصبه مرکز دهستان نیمور بخش حومه شهرستان محلات استان مرکز . در ۱۱ کیلومتری جنوب محلات متصل بجاده شوسه دلیجان و محلات . دامنه سردسیر است و ۱۷٠٠ تن سکنه دارد . رودخانه لعل بار ( انار بار ) یا رودخانه قم آنرا مشروب میسازد . محصولش غلات پنبه کنجد صیفی میوه قیسی بادام انگور . شغل مردم کشاورزی و کرباس بافی است . قبرستانی در کنار آبادی و راه شوسه وجود دارد که معروف به قبرستان بیت المقدس بوده . در گذشته اکتشافاتی شده و انواع ظروف سفالی در آن کشف گردیده که مورد توجه عتیقه شناسان بوده است .
( اسم ) آلت تناسل مرد نره : (( من این نیمور خود را وقف کردم علی صبیانکم یا ایها الناس . ) ) ( سوزنی سروری )
دهی است از دهستان کوهپر بخش مرکزی شهرستان نوشهر . در ۲۴ هزار گزی جنوب نوشهر در منطقه کوهستانی سرد سیری واقع است و آبش از چشمه محصولش غلات و ارزن شغل اهالی زراعت و گله داری است در زمستان عده ای به قشلاقات خیر رود کنار میروند .
کج . متمایل . مایل .

معنی کلمه نیمور در دانشنامه عمومی

نیمور (نوشهر). نیمور، روستایی است از توابع بخش کجور شهرستان نوشهر در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان زانوس رستاق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۹ نفر ( ۳۴خانوار ) بوده است. البته این جمعیت مربوط به فصل زمستان می باشد چون این روستا یک روستای ییلاقی به حساب می آید و در تابستان جمعیت آن به حدود 1000 نفر می رسد. مردم نیمور به زبان مازندرانی با گویش کجوری سخن می گویند.

معنی کلمه نیمور در دانشنامه آزاد فارسی

نیموَر
شهری در استان مرکزی، بخش مرکزی شهرستان محلات. با ارتفاع ۱,۵۴۰ متر، در سرزمینی تپه ماهوری، در ۸۵کیلومتری شرق جنوبی اراک و ۱۱کیلومتری شرق جنوبی محلات، سر راه محلات به دلیجان قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل و خشک و جمعیت آن۵,۷۹۷ نفر است (۱۳۸۵).

معنی کلمه نیمور در ویکی واژه

آلت تناسلی.

جملاتی از کاربرد کلمه نیمور

نامش قضیب و خوره و کالم بدان و ایر  نیمور و بوالعمیر است کنده چو کندر است
ای سنایی تو کجایی که به خون تو دریم تا به نیمور هجا نفحه شعرت بدریم
چون سنایی شاعری برسازم از نیمور اگر بر سر نیمور ترساوار بندم شاره‌ای
چنگ در نیمور من زن خوش بمشت اندر بگیر تا بچنگ آورده باشی مار دست آموز را
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال یورک سیتی، باشگاه فوتبال هارتل پول یونایتد، باشگاه فوتبال اسپنیمور تاون، باشگاه فوتبال بری، باشگاه فوتبال ویتبای تاون، باشگاه فوتبال کارلایل یونایتد، باشگاه فوتبال مارسکه یونایتد، و باشگاه فوتبال میدلزبرو اشاره کرد.
اگر نیمور من روزی بمیرد کفن باید و راسی جامه کرباس
گویند جاسب، از بناهای یکی از امرای عسکریه، همای دختر بهمن بن اسفندیار مشهور به نیمور است و این امیر در نراق و دلیجان و دهات پشت گدار، حکومت داشته و امیر مزبور آتشکده‌ای در دو فرسخی نیمور در کوه آتشکوه ساخته و به وضع چهار صفحه بنا شده‌است. هنوز پایه‌هایش برقرار است و در آن سنگ‌های عریض و طویل به کار برده‌اند که هر قطعه سنگی از آن، یک زرع و نیم عرض و سه زرع طول دارد و ۱۲ گره، کلفتی هر پارچه سنگ می‌شود.
پیش آمدم براه یکی تا زنا گشاد نیمور من بدیدن او باد در فتاد
صفات خواجه نیمور منست این که گفتم پیش این یکمشت نسناس
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال بیشاپ اوکلند، باشگاه فوتبال هارتل پول یونایتد، باشگاه فوتبال اسپنیمور تاون، باشگاه فوتبال لوتون تاون، باشگاه فوتبال سلتیک نیشن، باشگاه فوتبال لینکولن سیتی، باشگاه فوتبال بوستون یونایتد، و باشگاه فوتبال لیتون اورینت اشاره کرد.
تا آب منی از سر نیمور برون جست چونانکه جهد گربه به موش از پس رف بر