نیمتاج
معنی کلمه نیمتاج در لغت نامه دهخدا

نیمتاج

معنی کلمه نیمتاج در لغت نامه دهخدا

نیم تاج. ( اِ مرکب ) نوعی از آرایش که به سر عروس می گذارند.( ناظم الاطباء ). تاج کوچک مرصع به جواهر. جقه. تاجی که از دیبا بافند و به جواهر مرصع سازند. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ) :
جامه ای دارد ز لعل و نیم تاجی از حباب
عقل و دانش برد و شد تا ایمن از وی نغنوید.حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 367 ).مرصع نیم تاجی بر سرش بود
که ماه نو کلاه زرگرش بود.ناظم ( از آنندراج ).

معنی کلمه نیمتاج در فرهنگ معین

(اِمر. ) نوعی وسیلة زینتی شبیه تاج نیمه که بر سر عروس می گذارند.

معنی کلمه نیمتاج در فرهنگ عمید

تاج کوچک مرصع، جقه.

معنی کلمه نیمتاج در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - تاج کوچک مرصع بجواهر جقه . ۲ - تاجی که از دیبای مرسع بجواهر سازند و بر سر عروس گذارند : (( جامه ای دارد زلعل و نیم تاجی از لباب عقل و دانش بر دو شد تا ایمن از وی نغنوی ( حافظ . ۳۶۷۸ در وصف دختر رز ) .

معنی کلمه نیمتاج در فرهنگ اسم ها

اسم: نیم تاج (دختر) (فارسی) (تلفظ: nimtaj) (فارسی: نیمتاج) (انگلیسی: nimtaj)
معنی: تاج کوچک آراسته به جواهر، نیم ( فارسی ) + تاج ( فارسی ) تاج کوچک آراسته به جواهر

معنی کلمه نیمتاج در دانشنامه عمومی

نیم تاج به تاج کوتاه و کوچکی گفته می شود که از یک حلقه فلزی گوهرنشان ساخته شده باشد. نیم تاج معمولاً در جلوی سر قرار می گیرد و توسط اشراف و شاهزادگان پوشیده می شود. شکل مفصل تری از آن که در ایران قدیم استفاده می شد «تارُک» نامیده می شود.
نیم تاج ها اهمیت زیادی در نشان دادن زیبایی دارند.
معنی کلمه نیمتاج در فرهنگ معین

جملاتی از کاربرد کلمه نیمتاج

جامه‌ای دارد ز لعل و نیمتاجی از حباب عقل و دانش بُرد و شد تا ایمن از وی نغنوید