معنی کلمه نیم ته در لغت نامه دهخدا
- نیم ته کردن ؛ تقسیم کردن. به دو نصف کردن. ( ناظم الاطباء ).
- || از کمر گرفته انداختن. ( غیاث اللغات ). از کمر گرفته دوتاه کردن کسی را. ( آنندراج ) :
یکی نیم ته کرده قصاب وار
بسی قوچ جنگی در آن کارزار.هاتفی ( از آنندراج ).