معنی کلمه نیره در لغت نامه دهخدا
نیرة. [ ن َی ْ ی ِ رَ ] ( ع ص ) تأنیث نیر است. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَیِّر شود. || ظاهر و آشکاری که بر احدی مخفی نیست. ( از متن اللغة ). یک ضرب ویک زخم از تیر که بر کسی پوشیده نباشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).
نیره. [ ن َی ْ ی ِ رَ ] ( ع ص ) نیرة. تأنیث نیر است. رجوع به نَیِّر و نَیِّرَة شود.
نیره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) ظروف سفالین که در آن دوغ را جهت مسکه برآوردن می زنند. ( ناظم الاطباء ). نهره. || چوبی که بدان مسکه برمی آورند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 405 شود.