نیاح
معنی کلمه نیاح در فرهنگ معین
معنی کلمه نیاح در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نیاح در ویکی واژه
گریه و زاری، شیون.
جملاتی از کاربرد کلمه نیاح
بگفتمش که بلی لیک هم مگیر مرا نیاحتی که کنم وفق نوحه اغیار
جاوید شود عمر بدین کاس صبوحی ایمن شود از مرگ و ز افغان نیاحی
قوم موسی (ع) وی را گفتند که از خدای تعالی بپرس تا آن چیست که خشنودی وی در آن است تا آن کنیم؟ وحی آمد که از من خشنود باشید تا از شما خشنود باشم. وحی آمد به داوود (ع) که اولیای مرا یا اندوه و نیاحت کار است. که آن حلاوت مناجات من در دل ایشان بیفزاید. یا داوود! من از دوستان خویش آن دوست دارم که روحانی باشند، غم هیچ چیز نخورند و دل هیچ چیز دنیا نبندند. و گفت رسول (ص) خدای که خدای تعالی می گوید، منم آن خدایی که جز من خدایی نیست. هر که بر بلای من صبر نکند و بر نعمت من شکر به جای نیارد و به قضای من راضی نباشد، او را گوی خدای دیگر طلب کن».