نگوسار

معنی کلمه نگوسار در لغت نامه دهخدا

نگوسار. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) مخفف نگونسار است یعنی هرچیز که آن را سرازیر آویخته باشند.( برهان قاطع ) ( آنندراج ). رجوع به نگونسار شود : و اما آن دیگر را دیدند سرها آویخته و تنها ازبالای قلعه نگوسار کرده. ( اسکندرنامه خطی ). میاجق را نگوسار بر دار کردند. ( راحةالصدور ). امرای عراق منکوب و خاکسار علم نگوسار بی چاره و در جهان آواره شدند. ( راحةالصدور ). || کنایه از شخصی که از خجالت سر به زیر افکنده باشد. ( از برهان قاطع ). رجوع به نگونسار شود. || سرنگون. نگونسار. برگشته. برگردیده. وارون شده. منکوس. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه نگوسار در فرهنگ معین

(نِ ) (ص . ) نک . نگونسار.

معنی کلمه نگوسار در فرهنگ عمید

= نگونسار

معنی کلمه نگوسار در فرهنگ فارسی

( صفت ) نگونسار : چون محال آمد پدیدار آمدن گم شدن به یا نگوسار آمدن . ( منطق الطیربنقل دکترگوهرین.اسرارنامه )

جملاتی از کاربرد کلمه نگوسار

شوی صد بار در دریا نگوسار نیابی در و ریگ آری به خروار
پنجم آن که مسح بر ساق نکند، بلکه در مقابله قدم کند بر پشت پای و اگر به یک انگشت مسح کند کفایت بود و به سه انگشت اولیتر بود و یک بار بیش مسح نکند و چون پیش از آن که بیرون شود مسح کشد بر یک شبانه روز اقتصار کند. و سنت آن است که هرکه موزه در پای خواهد کرد، نخست نگوسار کند، یک روز رسول (ص) موزه در پای کرد. کلاغی آن دیگر موزه در ربود از وی و بیفشاند. ماری از درون موزه بیرون افتاد، رسول (ص) گفت، «هرکه به خدای تعالی و به قیامت ایمان دارد، گو موزه در پای مکن تا آنگاه که بیفشاند».
طبع می تاختی کرد هم از بام دماغ عقل را دست فرو بسته نگوسار آورد
طاغی شدن اندر دین فهرست نگوساری است آنک نه نگوسارست آب از جهت طغیان؟
هر یکی را او بگرزی می‌فکند سر نگوسار اندر اقدام سمند
حاصل ما ز سر زلف تو جز تیره رویی و نگوساری نیست
گر بموری قصد غمخواری کند خویشتن را سرنگوساری کند
سرنگوسارش زدار آونگ کرد خاک از خونش گل گل رنگ کرد
وجود ار ذره‌ای گشتی پدیدار شدی زین هر دو گیتی سرنگوسار
می فرماید مصطفی علیه السلام که: هرکاری که در او خطری باشد و عزتی باشد و فایده‌ای باشد، چون به نام خدا پناه نگیرد در آغاز آن کار، هر چند که جهد کنند، آن کار تمام نشود و عاقبت سر به پشیمانی و خسارت بیرون کند و اگر باورت نمی‌آید درنگر در فرعون و شداد و نمرود که با چندان هزار آلت و عدت و لشکر و ملک و بازو بکوشیدند و اندیشدند و خزینه‌های عالم خرج کردند تا ایشان را از آن ملک برخورداری باشد و نام نیکو بماند تا سالهای دراز ایشان را به نیکی و بزرگی یاد کنند و دوست دارند، چون به نام خدا پناه نگرفتند در آن کار خویش آن همه کارهاشان باژگونه شد و همه امیدهاشان نگوسار شد.