نگرانی
معنی کلمه نگرانی در لغت نامه دهخدا

نگرانی

معنی کلمه نگرانی در لغت نامه دهخدا

نگرانی. [ ن ِ گ َ ] ( حامص ) بینندگی. ( فرهنگ فارسی معین ). نگران و ناظر بودن. || انتظار. چشم داشت. ( از ناظم الاطباء ). ترصد. ( یادداشت مؤلف ). || اضطراب. دلواپسی.( ناظم الاطباء ). تشویش. ( فرهنگ فارسی معین ). || توقف. ( ناظم الاطباء ). تأمل. ( فرهنگ فارسی معین ). || بصیرت. فراست. ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نگرانی در فرهنگ معین

( ~. )(حامص . )۱ - چشم داشت ، انتظار. ۲ - تشویش ، دلواپسی .

معنی کلمه نگرانی در فرهنگ عمید

۱. ترس و اندیشه، دلواپسی.
۲. [قدیمی] چشمداشت، انتظار.

معنی کلمه نگرانی در فرهنگ فارسی

۱ - بینندگی . ۲ - تامل . ۳ - انتظار چشمداشت . ۴ - تشویش دل واپسی .

معنی کلمه نگرانی در دانشنامه عمومی

نگرانی یا دلواپسی یک واکنش طبیعی است که در آن ذهن تلاش می کند با عامل تهدید بیرونی مبارزه کند و جلوی آن را بگیرد. احساس نگرانی با اضطراب یا توجه بیش از حد به مسائل واقعی یا خیالی همراه است. این مسائل معمولاً یا به خود شخص مربوط است مانند مسائل مالی و سلامتی، یا به محیط اطراف وی مانند آلودگی محیط و تغییرات تکنولوژی یا جامعه. اکثر مردم با نگرانی های کوتاه مدت در زندگی خود روبرو بوده اند. نگرانی به اندازهٔ طبیعی خود می تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد، چون باعث می شود که فرد اقدامات پیش گیرانه انجام دهد ( مانند بستن کمربند ایمنی خودرو ) یا از ریسک های خطرناک پرهیز کند. ( مانند عصبانی کردن حیوانات وحشی یا بدمستی ) و در برخی موارد نگرانی ممکن است تأثیرات منفی داشته باشد ( مانند بروز افسردگی ) . نگرانی بیشتر مربوط به آینده میباشد. چیزهایی که هنوز اتفاق نیافتاده اند

معنی کلمه نگرانی در ویکی واژه

ansia
چشم داشت، انتظار.
تشویش، دلواپسی.

جملاتی از کاربرد کلمه نگرانی

سیلاب حواس است نظرهای پریشان تخم نگرانی است خبرهای پریشان
این چه آیین خرام است نگارا که تو راست؟ سرگران می گذری، دل نگرانی در پی
چه شود گر به نگاهی دل ما شاد کنی؟ ما که از جمله دنیا نگرانیم ترا
هرکس به جمال رخ خوبی نگرانند در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم
دلبر، آسایش ما مَصلحتِ وقت ندید ور نه از جانبِ ما دل نگرانی دانست
هرکه ترا بر زمین بدید ندارد بهر مه وخور بآسمان نگرانی
هر سو که نظر می کنم ای نور دو چشمم بینم چو خودی بر سر کویت نگرانی
نیست نظاره رخسار تو مخصوص به چشم از سراپا، به سراپا نگرانیم ترا
چه سود خاطر ما را به جانبت نگرانی؟ که ما ز عشق تو زار و تو عاشق دگرانی
دل همان می تپد از شوق تماشای رخت گر به صد دیده بینا نگرانیم ترا