نکته سنج. [ ن ُ ت َ / ت ِ س َ ] ( نف مرکب ) کسی که در سخن اندیشه می کند و آن را می سنجد. سخن دان. اهل کلام. ( ناظم الاطباء ). آنکه نکته های باریک و لطیف را درک و بیان کند. ( فرهنگ فارسی معین ). دقیقه یاب. دقایق شناس : باز کلک نکته سنجم مطلعی از سر گرفت مطلعی چون شعله آه از دلم شد رونما.شفیع اثر ( از آنندراج ).|| نکته گیر. خرده گیر.
معنی کلمه نکته سنج در فرهنگ معین
( ~. سَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. )باریک - بین ، تیز فهم .
معنی کلمه نکته سنج در فرهنگ عمید
شخص باریک بین و تیزفهم و خوش ذوق که در سخن اندیشه می کند.
معنی کلمه نکته سنج در ویکی واژه
باریک - بین، تیز فهم.
جملاتی از کاربرد کلمه نکته سنج
چون نماید در مدیحش نکته سنجی خامه ام مرکبی کورابود چون حیدر صفدر سوار
بغیر صائب و معصوم نکته سنج وکلیم دگر که ز اهل سخن مهربان یکدیگرند
به مدحت تو شدم نکته سنج و نغمه سرا که دوستی را، معیار باشد و میزان
نکته سنجی با زبان خامشی دل می برد قال قال مجلس ارباب حالم آرزوست
بگفت ای پیشوای نکته سنجان مرنجانم مرنجانم مرنجان
چو شاه این نکته سنجیده بشنید چو گل بشگفت و چون غنچه بخندید
نکته سنج طوس را دیدم ببزم لشکر محمود را دیدم به رزم
چو شاه این نکته سنجیده بشنید ز بذل التماسش سر نپیچید
شها به مدح تو فیاض نکته سنج غیوریست که در نثار دهد انجم آسمانش و لرزد
ز بس کاین ذوق میبرد از دلم هوش زبان نکته سنجم بود خاموش