معنی کلمه نژم در لغت نامه دهخدا
پس بخاری ز چشم برخیزد
از هوا نژم و ابر انگیزد
نژم تاریک و ابرهای سیاه
همه بر کاروان بگیرد راه.آذری طوسی ( از انجمن آرا ).|| تاریکی. || بانگ. بانگ و فریاد. || بر هم زدن دستها. || آزار و اندوه و ملال. || سیلاب و طوفان. ( ناظم الاطباء ) ( اشتنگاس ).