نوکران
جملاتی از کاربرد کلمه نوکران
نوکرانی نیز نیکو دارم اما هیچ یک بر سرش دستار بر تن جبه در پا هیچ نیست
گر کسی در سرو شکلش نگرد قی بکند نوکرانش همه از گرسنگی قی بخورند
لاجرم از گفت و گوی نوکران در خانهام جز حدیث سرد و تشنیع و تقاضا هیچ نیست
صد را نوکرانت ز برو زیر شدند وز پهلوی اقبال تو ادبیر شدند
نوکران میر حاج اختچی زین و پالان را به تنگ آوردهاند
نوکران را چه توان گفت که چون است احوال همه را ترکش و شمشیر و کمان در گرو است
آقه ما بعد از آن با نوکران رفت پیش صاحب صاحبقران
نوکران من و اتباع مرا بعد از من خسته و زار و دل افکار فراموش مکن
پنجم ماه صفر با نوکران در رکاب صاحب صاحبقران
مرا ز جنس دگر نوکران پیاده شمار از آنتکه باز ندانند شعر را ز شعیر