نوشنده

معنی کلمه نوشنده در لغت نامه دهخدا

نوشنده. [ ش َ دَ / دِ ] ( نف ) آشامنده. شارب. درکشنده. که مایعی را می نوشد.

معنی کلمه نوشنده در فرهنگ عمید

کسی که آب یا نوشابه می خورد، آشامنده.

معنی کلمه نوشنده در فرهنگ فارسی

آشامنده . شارب . در کشنده . که مایعی را می نوشد .

جملاتی از کاربرد کلمه نوشنده

دو کودک مرا بود نوشنده شیر یکی را زمن برد نخجیر گیر
قسمتی راست کردمش به سه دور تا به‌‎نوشنده‌‎بر نباشد جور
دل نوشنده از آن افتد در حیرت که حقیقت بود این با معنی با صورت
توئی آئینه حسن جمالم توئی نوشنده بزم وصالم
می وحی و خمش عقل کل پر ز و غدیر از بوی گل بخشنده سلطان رسل نوشنده شاه اولیا