نوردیده

معنی کلمه نوردیده در لغت نامه دهخدا

نوردیده. [ ن َ وَ دی دَ / دِ ] ( ن مف ) پیچیده. ملفوف. لوله کرده. || تاشده. تاکرده. ته کرده. || طی شده. سپرده. پیموده.نعت مفعولی از نوردیدن است. رجوع به نوردیدن شود.، نور دیده. [ رِ دی دَ / دِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نور بصر. قوه بینائی. سوی چشم. || کنایه از فرزند عزیز. قرةالعین. نور چشم. نورچشمی :
ای نور دیده پای که بر خاک می نهی
بگذار تا به دیده بروبیم راه را.سعدی.

معنی کلمه نوردیده در فرهنگ معین

(نَ وَ دِ )(ص مف . )۱ - تا کرده ، پیچیده . ۲ - طی شده .

معنی کلمه نوردیده در فرهنگ عمید

۱. پیموده.
۲. پیچیده شده.

معنی کلمه نوردیده در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پیچیده طیکرده .۲- تاکرده . ۳- پیموده ( راه ).
نور بصر . قو. بینائی . سوی چشم . یا کنایه از فرزند عزیز . قره العین . نور چشم . نور چشمی .

معنی کلمه نوردیده در فرهنگستان زبان و ادب

{exposed} [سینما و تلویزیون] ویژگی فیلم یا ویدئویی که برای ثبت قیاسی یا رقمی تصویر بر آن، نوردهی شده باشد
{scrolled} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی صفحه ای که عمل نوردیدن در آن انجام شود

معنی کلمه نوردیده در ویکی واژه

تا کرده، پیچیده.
طی شده.

جملاتی از کاربرد کلمه نوردیده

چنانکه نیکوترین گوینده فرمود: «و حمله و فصاله ثلثون شهرا» اما آن منازل که هنوزشان در نوردیده است، اول: گور است، چنان که پیامبر فرمود(ص) گور اولین منزل از منازل آخرت است و آخرین منزل از منازل دنیا.
خدایگان صدور زمانه صدرالدّین تویی که طلعت تو نوردیده خردست
درون دیده او دردید آمد از آن در جمله نوردیده آمد
حم حاء مفتاح اسمه حی. میم مفتاح اسمه ملک. یقول تعالی: انا الحی انا الملک. منم خداوند زنده همیشه. منم پادشاه تواننده، در ذات و در صفات پاینده. هر هست و بودنی را داننده و بتوان و دریافت هر چیز رسنده. خداوندی هست و بوده و بودنی. گفت او شنیدنی، مهر او پیوستنی و خود دیدنی. ای نوردیده و ولایت دل و نعمت جان، عظیم الشأنی و همیشه مهربانی. نه شکر ترا زبان نه دریافت ترا درمان. ای هم شغل دل و هم غارت جان، بر آر خورشید شهود یک بار از افق عیان وز ابر جود قطره‌ای چند بر ما باران.
شبی چو حلقهٔ گیسوی لعبتان چگل سواد دیدهٔ پر نور و نوردیدهٔ دل
گوئی که چسان جهان نوردیده شود رودیده بدست آر که آن دیده شود
ره مردان یقین منصور دیده است از آن در راه کل در نوردیده است
بنوردیده دیدم جمله اشیاء عیان بد جملگی در دیده او را
در سال ۱۸۲۳ به فرماندهی سواره نظام گارد در لهستان منصوب شد. او پنج سال بعد، قربانی طاعونی که در آن زمان اروپای مرکزی را درنوردیده بود، درگذشت.
خامه تو طیس را به هم نوردیده رخت نیزه او جیش را نصرت بخشاد رخت
تو نوردیده در ادراک کم نداری هیچ که بهره ای دهدت توتیای بینایی