نوردن
معنی کلمه نوردن در لغت نامه دهخدا

نوردن

معنی کلمه نوردن در لغت نامه دهخدا

نوردن. [ ن َ وَ دَ ] ( مص )مخفف نوردیدن است به معنی پیچیدن و طی کردن. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ). رجوع به نوردیدن شود. || ( اِ ) نورد. چوبی که آنچه از جامه بافته می شود بر آن پیچند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) :
زغونة دزد و نوردن نورد و شنش روان
هزاروپانصد باقی چنو دگر نبود.سوزنی.

معنی کلمه نوردن در فرهنگ معین

(نَ وَ دَ ) (مص م . ) نک . نوردیدن .

معنی کلمه نوردن در فرهنگ عمید

= نوردیدن

معنی کلمه نوردن در فرهنگ فارسی

نوردیدن
۱- ( مصدر ) نوردیدن ۲- ( اسم ) .

معنی کلمه نوردن در دانشنامه عمومی

نوردن ( به هلندی: Noorden ) یک منطقهٔ مسکونی در هلند است که در نیوکوپ واقع شده است. نوردن ۹۷۵ نفر جمعیت دارد.
نوردن (فریزیای شرقی). شهر نوردن ( به آلمانی: Norden ) در ایالت نیدرزاکسن در کشور آلمان واقع شده است.
معنی کلمه نوردن در فرهنگ معین
معنی کلمه نوردن در فرهنگ عمید
معنی کلمه نوردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نوردن در دانشنامه عمومی
معنی کلمه نوردن در ویکی واژه

معنی کلمه نوردن در ویکی واژه

نگاه کنید نوردیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه نوردن

ز قفس دری گشادن به فضای گلستانی ره آسمان نوردن به ستاره راز کردن
وزان آب دیوانه گردند خلق بساط خرد درنوردند خلق
چو میبینم که راه حق نوردند ز دوزخ ذرّهٔ اینجا نترسند
آن روز قبه اخضر فرو گشایند و بساط اغبر در نوردند و عقد پروین تباه کنند، چهره ماه و خورشید سیاه کنند. اختران را از فلک فرو ریزند. سما را بر سمک زنند. زمین را بجنبانند.
ابومحمّدِ جُرَیْری گوید اندر نزدیک جنید بودم بوقت نزع، روز آدینه و روز نوروز بود و وی قرآن همی خواند و قرآن ختم کرد گفتم اندرین حال یا اباالقاسم گفت اولیتر از من باین کیست و هم اکنون صحیفۀ من اندر نوردند.
منزهی و درآمیختن عجب صفتی است دریغ پرده اسرار درنوردندی
ماند به ساعتی ز یکی روز خشم تو آن روز کآسمان بنوردند همچو طی
اول آنست که رندان ز جهان دامن خویش در نوردند ولی دامن یاری گیرند
بحمل زاد تقوی ره نوردند مقام قلب را واصل نگردند
دست افشان پای کوبان با دلال سوی آتش ره نوردند با عجال