نوردش

معنی کلمه نوردش در فرهنگستان زبان و ادب

{scrolling} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] عمل نَوَردیدن

معنی کلمه نوردش در ویکی واژه

عمل نَوَردیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه نوردش

بسکه‌دشت‌از دود توپ‌باره‌کوبش تیره‌گون بسکه راغ ازگرد خنگ ره‌نوردش قیرفام
پیش از وی تلاش‌های فراوانی برای فتح اورست صورت گرفته بود. در سال ۱۹۲۴ جورج مالوری کسی که پیکان حمله سه هیئت نخست این کوه بود، در تلاش برای فتح قله جان خود را به همراه هم نوردش اندرو اروین از دست داد.
رونده‌کشتی عزم جهان‌نوردش را ز هفت پردهٔ افلاک بادبان بینم
بر سایه بسته‌اند حریفان غبار عجز جولان کوه و دشت نوردش ندیده‌اند
دو طبعست در طینت ره‌نوردش یکی طبع‌کوه و یکی طبع صرصر
ز نعل دلدل صحرا نوردش تا دم محشر صفای مطلع خورشید دارد مکه و یثرب
کو راهروی که رهنوردش گویم یا سوخته‌ای که اهل دردش گویم
بلاک پس از بازگشت به آمستردام در ژوئیهٔ ۱۶۱۴، دیگر به دنیای جدید بازنگشت. در سال ۱۶۱۵، بلاک فرماندهٔ ارشد سه مرد جنگی و یازده کشتی شکار نهنگ شد که توسط شرکت نوردش به اسپیتس‌برگن فرستاده شدند. او تا زمان مرگش در سال ۱۶۲۷ به دریانوردی ادامه داد. بلاک در اود کرک، آمستردام در آرامگاهی کنار همسرش دفن شده‌است.
اسبی ز بسکه چابک گویی‌که تعبیه است درگام ره‌نوردش یک آشیانه پر
کو راه روی که ره نوردش گویم یا سوختهای که اهل دردش گویم
کاغذ چو تمام شد، نوردش از خون دو دیده مهر کردش
چو دولت دو جهانی نهاده روی بدو چو وصیت راه نوردش فتاده در تک و تاز