نورد
معنی کلمه نورد در لغت نامه دهخدا

نورد

معنی کلمه نورد در لغت نامه دهخدا

نورد. [ ن َ وَ ] ( ص ) درخورنده. ( لغت فرس اسدی ص 86 ) ( اوبهی ). درخور. پسندیده. ( صحاح الفرس ص 84 ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ). لایق. ( غیاث اللغات ) ( برهان قاطع ). پسندکرده شده. ( برهان قاطع ). مناسب. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). زیبا. ( فرهنگ فارسی معین ) :
نورد بودم تا ورد من مورّد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد
کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم
از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد.کسایی.نانوردیم و خوار وین نه شگفت
که بن خار نیست ورد نورد .کسایی.جهان خواری نورد است ای خردمند
نگه کن تا پدید آیَدْت برهان
جهان چون من دژم کردم بر او روی
سوی من کرد روی خویش خندان.ناصرخسرو. || ( اِ ) تا. لا . تو :
چوپرّان شود نامه ها سوی مرد
من آن نامه را برگشایم نورد.نظامی.از حال به حال اگر بگردم
هم بر ورق اولین نوردم.نظامی.هر نوردی که ز طومار غمم باز کنی
حرف ها بینی آلوده به خون جگرم .سعدی. || پیچ و تاب. ( غیاث اللغات ) ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). پیچ. ( جهانگیری ). پیچ و شکن. ( رشیدی ). پیچی که در چیزی افتد. ( برهان قاطع ). پیچ و تابی که از نوردیدن یعنی پیچیدن در چیزی افتد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). چین. تاب. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). چین. شکن. انجوخ. آژنگ. چوروک. ماز. ( یادداشت مؤلف ): موج ؛ نورد آب. ( مهذب الاسماء ). طرق ؛ نورد مشک و نورد شکم. غر؛ شکن جامه و نورد پوست. عکنة؛ نوردشکم از فربهی. ( منتهی الارب ).
- بانورد ؛ چین خورده. متشنج. ( یادداشت مؤلف ).
|| حلقه. پیچ : مطاوی ؛ نوردهای مار. نوردهای امعاء و شکم و جامه. ( منتهی الارب ). مطاوی الحیة؛ نوردهای مار. اطواء الناقة؛ نوردهای پیه کوهان ناقه. کراض ؛ چنبرها و نوردهای زهدان. ( منتهی الارب ). || نورد پیراهن ؛ دامن پیراهن که آن را واشکنند و بدوزند. ( از برهان قاطع ). دامن پیراهن که بپیچند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). دامن پیراهن که بپیچند وواشکنند. ( رشیدی ). دامن پیراهن که درپیچند و بدوزند. ( فرهنگ خطی ). کفة القمیص. ( از منتهی الارب ). دامن جامه واشکسته و دوخته شده. ( ناظم الاطباء ). سجاف سرخود.برگشتگی لب چیزی ، چون آستین و دلو و مانند آن : نوردپیراهن ؛ آنچه از پیراهن بر گرد آن برگردانیده و بدوزند. ( یادداشت مؤلف ). || در این ابیات به معنی طاقه پارچه و جامه آمده است :

معنی کلمه نورد در فرهنگ معین

(نَ وَ ) (اِ. ) ۱ - میل یا چوب استوانه ای شکل که در ماشین چاپ به کار رود و مرکب را روی صفحه می کشد. ۲ - پیچ و تاب ، چین و شکن . ۳ - چوبی استوانه ای که به وسیلة آن خمیر را پهن می کنند.
( ~. ) (ص فا. ) در ترکیب با بعضی واژه ها، معنای «طی کننده » می دهد، مانند: کوه نورد، صحرانورد.

معنی کلمه نورد در فرهنگ عمید

۱. وسیله ای چوبی یا پلاستیکی و استوانه شکل که با آن خمیر را پهن و صاف می کنند، وردنه.
۲. میل یا چوب استوانه شکل که در ماشین های مختلف دور خود می چرخد یا چیزی دور آن پیچیده می شود.
۳. (بن مضارعِ نوردیدن و نَوَشتن ) = نوردیدن
۴. طی کننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): رهنورد، صحرانورد، گیتی نورد.
۵. [قدیمی] هر تا و لای پیچیده از چیزی، پیچ وتاب.
۶. (اسم مصدر ) [قدیمی] خمیدگی.
۷. [قدیمی] ضمیر.
۸. [قدیمی] پارچه.
۹. [قدیمی] اندوخته.
۱۰. [قدیمی] بسته، کیسه، دُرج.
۱۱. [قدیمی] بساط.
۱۲. [قدیمی] فرش.
۱۳. [قدیمی] طومار.
۱۴. (صفت ) [قدیمی] زیبا.
۱۵. (اسم مصدر ) [قدیمی] درهم پیچیده شدن.
۱۶. [قدیمی] جنگ، نبرد.
۱۷. (صفت ) [قدیمی] درخور.
۱۸. (اسم مصدر ) [قدیمی، مجاز] زوال.

معنی کلمه نورد در فرهنگ فارسی

( اسم ) جنگ ناورد.
نام قدیم شهر کازرون است . از بلاد فارس است و قصبه کازرون است . قصبه ای است از نواحی کازرون در خاک فارس .

معنی کلمه نورد در فرهنگستان زبان و ادب

[مهندسی مواد و متالورژی] ← نَوَردکاری

معنی کلمه نورد در دانشنامه عمومی

در فلزکاری، عملیات های نَوَرد ( به انگلیسی: Rolling ) ضخامت یک قطعه یا صفحه را کاهش می دهند یا سطح مقطع ماده را از طریق نیروهای فشاری اعمال شده توسط غلتک ها تغییر می دهند. نورد معمولاً اولین فرایند تبدیل یک ماده به محصول کار شده ( Wrought Product ) است. با نورد مواد اولیه ضخیم می توان آنها به شکل بلوم ( Bloom ) ، شمش یا تختال درآورد، یا این اشکال را می توان مستقیماً از ریخته گری مداوم به دست آورد. بلوم قطعه ای فلزی است که مقطعی مربعی یا مستطیلی شکل داشته و ضخامت آن بیشتر از ۱۵ سانتیمتر و طول آن کمتر از دو برابر ضخامت است. شمش ( بیلت ) معمولاً کوچکتر از بلوم بوده و یک مقطع دایره ای شکل یا مربعی دارد. شمش معمولاً با نوعی فرایند تغییر شکل مانند نورد یا اکستروژن تولید می شود. تختال ( یا اسلب ) یک جامد مستطیل شکل است که عرض آن بیش از دو برابر ضخامت است. با نورد تختال ها می توان پلیت ها، ورق ها یا تسمه ها را تولید کرد. پلیت ها ضخامتی بیش از ۶ میلیمتر دارند، درحالی که محدوده ضخامت ورق ها و تسمه ها بین ۶ تا ۰٫۱ میلیمتر می باشد.
این محصولات نورد گرم اغلب ماده اولیه فرآیندهای بعدی مانند شکل دهی سرد یا ماشینکاری را تشکیل می دهند. ورق ها و تسمه ها را می توان با ساخت به محصولاتی تبدیل کرد یا اینکه با نورد دوباره آنها را تبدیل به فویل کرد ( یعنی ضخامت کمتر از ۰٫۱ میلیمتر ) . با نورد مجدد بلوم ها و شمش ها می توان آنها را تبدیل به محصولات تمام شده ای مانند ریل های قطار، میله یا لوله کرد.
از نظر تناژ، نورد به وضوح در بین تمام فرآیندهای تولید غالب است. تقریباً ۹۰٪ از کل محصولات فلزی حداقل یک بار عملیات نورد را تجربه می کنند. تجهیزات نورد و روش های آن به اندازه ای پیشرفته است که می توان محصولاتی استاندارد و با کیفیت یکنواخت را با هزینه نسبتاً کم تولید کرد. از آنجا که غلتک های شکل دار هم عظیم بوده و هم هزینه بالایی دارند، محصولات دارای شکل فقط در اشکال و اندازه های استانداردی موجود هستند که تقاضای کافی برای اجازه تولید اقتصادی دارند.
تاریخ راستین نورد به مفهوم امروزی آن ولی در شکل های بسیار ساده و اندازه های کوچک به سده هفدهم برمی گردد. به این صورت که دو غلتک چدنی در یک چهارچوب چوبی قرار داده می شد و فلزاتی چون قلع و سرب را نورد می کردند. هر چند پیش از این از غلتک ها برای صاف کردن و فشردن مواد استفاده می شد، ولی ایده استفاده از غلتک ها به منظور ایجاد کاهش در سطح مقطع فلز، در این دوره به وجود آمد
معنی کلمه نورد در فرهنگ معین
معنی کلمه نورد در فرهنگ عمید
معنی کلمه نورد در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نورد در فرهنگستان زبان و ادب

معنی کلمه نورد در ویکی واژه

میل یا چوب استوانه‌ای شکل که در ماشین چاپ به کار رود و مرکب را روی صفحه می‌کشد.
پیچ و تاب، چین و شکن.
چوبی استوانه‌ای که به وسیلة آن خمیر را پهن می‌کنند.
در ترکیب با بعضی واژه‌ها، معنای «طی کننده» می‌دهد، مانند: کوه نورد، صحرانورد.

جملاتی از کاربرد کلمه نورد

آن عمر شده که پیش خورد است پندار هنوز در نورد است
جوان چون برآمد به هامون نورد منوچهر را زود بدرود کرد
برآمد به زین شاه گیتی نورد ز گیتی به گردون برآورد گرد
وی دشت نورد کوه پیمای نگرفته سکون دو دم به یک جای
آپا شرپا با نام اصلی لهاکپا تنزینگ شرپا (زادهٔ ۱۹۶۱) ملقب به «اَبَر شرپا» کوهنورد شرپای نپالی است که با ۲۱ بار صعود، رکورد بیشترین صعود به قلهٔ اورست را داشت. او در ۱۱ مهٔ ۲۰۱۱ بیست و یکمین صعود خود را به این قله انجام داد. اما رکوردار کنونی این صعودها کامی‌ریتا شرپا با ۲۷ صعود است.
ز صهبای فنا جانم شود مست اگر صحرای هستی در نوردم
بصحرا نوردان آگاه تو که برخود سوارند در راه تو
چو آراست خود را به برگ نبرد نشست از بر توسنی رهنورد
این جزیره در سال ۱۶۲۷ توسط دریانوردان هلندی مشاهده شد اما تا دو قرن بعد مورد توجه قرار نگرفت. در سال ۱۸۳۴ دولت بریتانیا قانونی تصویب کرد که به موجب آن استرالیای جنوبی به عنوان ایالتی مستقل شناخته شد و کم‌کم ساکنان آزاد (و نه محکومین) به آنجا رفته و شهر آدلاید را پایه‌گذاری کردند.
آغوان چاتینیان (ارمنی: Աղվան Չատինյան؛ زادهٔ ۲۰ نوامبر ۱۹۲۷) کوهنورد اهل ارمنستان است.
گفتا: برو به نزد زمستان به تاختن صحرا همی‌نورد و بیابان همی‌گذار
او در سپتامبر ۱۹۶۰ به نپال سفر کرد و هرگز آن‌جا را ترک نکرد. با وجود این‌که هاولی در عمرش کوه‌نوردی نکرده است، اما در طول بیش از چهار دهه به شناخته شده‌ترین واقعه‌نگار صعودهای هیمالیا یدل شده است. او به دلیل ثبت دقیق و کامل رکوردها، مورد احترام جامعهٔ جهانی کوه‌نوردی است. کوه‌نوردانی که به قله‌های هیمالیا در نپال صعود می‌کنند باید پس از فرود با خانم هاولی یا دست‌یارانش گفتگو کنند تا درستی صعود آن‌ها مورد تایید قرار گرفته و به جهانیان اعلام شود.
تا چرخ شوند رهنوردان وز چرخ به سوی چرخ گردان
چند تعویذم نویسی از پی دفع جنون زاهد این افسانه ها پیچ پیچت در نورد