نوبه
معنی کلمه نوبه در لغت نامه دهخدا

نوبه

معنی کلمه نوبه در لغت نامه دهخدا

( نوبةً ) نوبةً. [ ن َ ب َ تَن ْ ] ( ع ق ) به طور نوبت و علی التوالی و پی درپی. ( ناظم الاطباء ). به نوبت. از روی نوبه. متناوباً.
نوبه. [ ب َ ] ( اِخ ) ولایتی از زنگبار. ( برهان قاطع ). ولایتی از بلاد سودان از اقلیم اول به جنوبی مصر بر کنار رود نیل ، و آن واسطه است میان صعید مصر و حبشه ، و در آن دیار زرافه بسیار بود که به عربی اشترگاوپلنگ را گویند و تختگاه آن ولایت را دمقله گویند و منسوب به آن ملک را نوبی خوانند. ( از انجمن آرا ). نوبه شامل بلاد پهناوری است در جنوب مصر و مردم آنجا نصاری باشند و اول بلاد ایشان پس از اسوان است و اسم شهر نوبه «دمقلة» است و آن پایتخت شاه است که بر ساحل نیل واقع است. ( حاشیه برهان قاطع از معجم البلدان ). نوبه یا ساحل طلا، ناحیه ای است به افریقا که شامل نیمه شمالی سودان است و قریب 3میلیون سکنه دارد. ( از حاشیه برهان چ معین ). منطقه ای است در امتداد ساحل نیل ، از جنوب اسوان تا دنقله در سودان ، قسمتی را که در مصر، بین اسوان و وادی حلفا واقع است نوبه سفلی و قسمت دیگر را که در سودان واقع است نوبه علیا نامند. مردم آنجا به لغت خاص خود، زبان نوبی ، سخن می گویند. فراعنه مصر به خاطر تأمین راه تجارتی به سودان در این منطقه شهرها و قلعه ها و پرستشگاههای بسیار بنا کردند. در نیمه قرن چهارم م. مسیحیان بر آن ناحیه تسلط یافتند. از آغاز ظهور اسلام دین اسلام در نوبه رواج یافت و سرانجام با فتح دنقلة به دست مسلمانان دولت مسیحیان در این منطقه منقرض گشت. هم اکنون نیمی از سرزمین نوبه جزو مملکت مصر و نیم دیگر جزو سودان است. ( از الموسوعة العربیة المیسرة ص 1850 ).
نوبه. [ ن َ / نُو ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) نوبت. مره. دفعه. || دوران. دوره. زمان. هنگام. نوبت :
نوبه زهدفروشان گرانجان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست.حافظ. || نقاره. نوبت :
عالم جان خاص توست نوبه فروکوب هین
گوهر دل خاک توست رد مکن ای نازنین.خاقانی.|| زمان تب گرفتگی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نوبة شود. || تب لرز. تب آجامی. مالاریا. تب لرزه. تبی که با لرزه همراه باشد و چند ساعتی بپاید، سپس بِبُرَد و باز روز دیگر بروز کند. ( یادداشت مؤلف ). تبی که دایم و پیوسته نباشد و در هنگام معینی آید و برطرف گردد و سپس بازآید. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نوبه در فرهنگ معین

(نُ بِ ) [ ع . نوبة ] (اِ. ) ۱ - نوبت . ۲ - تب کردن یک روز در میان یا چند روز در میان .

معنی کلمه نوبه در فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) تب کردن یک روزدرمیان یا چندروزدرمیان، مالاریا.
۲. [قدیمی] نوبت.

معنی کلمه نوبه در فرهنگ فارسی

ایالتی است در شمال شرقی کشور سودان .
( اسم ) یا به نوبه خود.بنوبت خویش آنگاه که نوبت بوی رسد.توضیح این ترکیب مستحدث است و از زبانهای اروپایی وارد فارسی شده .۲- تبی که بلامقدمه عارض شود و دال بر حمله ناگهانی یک مرض باشدتب ناگهانی .یا نوبه با اسهال دموی .اسهال خونی .یا نوبه بقاعده .تبی که دارای مشی منظم باشد تب منظم .یا نوبه ربع توام . تب ربعی توام .یا نوبه ربع معکوس .تب ربعی توام .یا نوبه سه یک .تبی که هر سه روز یک بار عارض شود.یانوبه صفراوی .تبی که با عارضه خروج خون با ادرار توام است و در افریقای مرکزی بصورت بومی وجود داردحمای صفراوی . یا نوبه غش .تبی که درجهاش بالا باشد و مریض را دچار سنکوپ و حالت غش نمایدحمای خبیثه . یا نوبه وبائی .وبا.
ناله و فریاد و فغان . یا پوست درخت صنوبر . یامغز درخت .

معنی کلمه نوبه در دانشنامه عمومی

نوبه (منطقه). نوبه نام منطقه ای است در آفریقا در امتداد رود نیل است که از جنوب، به شمال سودان و از سمت شمال به جنوب مصر محدود می شود. هم اکنون نیمی از سرزمین نوبه جزو کشور مصر و نیم دیگر جزو سودان است.
منطقه نوبه از جنوب اسوان تا دنقله در سودان ادامه دارد. قسمتی را که در مصر، میان اسوان و وادی حلفا واقع است نوبهٔ سفلی و قسمت دیگر را که در سودان واقع است نوبهٔ علیا می نامند. مرکز نوبه در قدیم دنقله بود.
مشهور است که در دوران قدیم در نوبه زرافه بسیار بود. فراعنهٔ مصر به خاطر تأمین راه بازرگانی به سودان در این منطقه شهرها و دژها و پرستشگاه های بسیار بنا کردند. در نیمهٔ سده چهارم میلادی مسیحیان بر آن ناحیه چیرگی یافتند. از آغاز ظهور اسلام دین اسلام در نوبه رواج یافت و سرانجام با فتح دنقله به دست مسلمانان دولت مسیحیان در این منطقه منقرض گشت.
معنی کلمه نوبه در فرهنگ معین
معنی کلمه نوبه در فرهنگ عمید
معنی کلمه نوبه در فرهنگ فارسی

معنی کلمه نوبه در دانشنامه آزاد فارسی

نوبه (Nuba)
اقلیتی قومی شامل شماری فراوان از گروه های کوچک خودمختار در بخش جنوبی سودان با جمعیتی نزدیک به یک میلیون تن (۱۹۹۱). آن ها عمدتاً کشاورزند و برای ترسیم نقاشی های پیچیده و ظریف روی بدن خود بسیار تلاش می کنند. به گویش های مختلف نوبه ای، که به خانوادۀ زبانی شاری ـ نیلی تعلق دارند، سخن می گویند. اسلامی شدن اجباری سبب تهدید هویت فرهنگی آن ها شده است. هزاران نفر از آنان در جنگ داخلی سودان کشته شدند. مزارع پلکانی نوبه در «کوهستان های نوبه» در غرب بخش معروف به نیل ابیض (سفید) مشاهده می شوند. در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، در دوره ای که سودانی های مسلمان شمالی تلاش کردند سلطۀ خود را در جنوب اعمال کنند، ارتش دست به قتل عام زد و ناپدید شدن ها و اعدام های غیرقانونی زیادی اتفاق افتاد و بسیاری از سودانی های جنوب نیز از خانه هایشان رانده شدند.

معنی کلمه نوبه در ویکی واژه

نوبة
نوبت.
تب کردن یک روز در میان یا چند روز در میان.

جملاتی از کاربرد کلمه نوبه

عید و خزان بخدمت تو آمدند باز عید تو فر خجسته ، خزان تو نوبهار
بزم او را زمانه یاد آورد فکرتش نقش نوبهار گرفت
چو گیتی شود راست بر نیکبخت برآردش چون نوبهاران درخت
پیش از هر چیز کنار گذاشتن منابع کربن ساز و حرکت به سمت منابع انرژی تجدید پذیرتر مانند باد، آب و انرژی خورشیدی، باعث ایجاد اقتصادهای محلی همراه با رونق صنایع جدید می‌شود. ایجاد این صنایع به نوبه خود باعث افزایش تقاضای کار شده و نه تنها افزایش استخدام بلکه افزایش درآمد را نیز به دنبال خواهد داشت.
نوبهار آمد فصیحی لیک در گلزار ما می‌وزد بادی که در خشک‌و‌تر آتش می‌زند
مفهوم مقیاس امتیازی به‌طور قابل توجهی روش آزمایش را با اختصاص امتیاز به هر آیتم تغییر داد. این روش دو تأثیر بزرگ به همراه داشت، اجازه می‌داد تا آیتم‌ها بر اساس محتوا گروه‌بندی شوند و شرکت‌کنندگان می‌توانستند تعداد معینی از امتیازها یا امتیازات را برای هر مورد دریافت کنند. نتیجه، آزمونی بود که می‌توانست از حوزه‌های محتوایی مختلف (یا خرده‌آزمون‌ها) با نمره کلی و نمره برای هر حوزه محتوا تشکیل شود و به نوبه خود، این امکان را برای تجزیه و تحلیل توانایی یک فرد در زمینه‌های مختلف محتوایی (در مقابل یک نمره کلی) فراهم می‌کرد.
کشور الجزائر دارای ۴۸ استان (به عربی: ولایة) است که همه استان‌های آن با شهرهای مراکز استان خود هم‌نامند. استان‌های الجزائر به نوبه خود به ۵۵۳ شهرستان (عربی: دایرة) و این شهرستان‌ها به ۱۵۴۱ بخش (عربی: بلدیة) تقسیم می‌شوند.
صد نوبهار خون شد و یک غنچه رنگ بست تا بوسه رخش ناز ترا بر رکاب داد
در واقع هر باور و تفکر مثبت، رفتار مثبتی به دنبال می‌آورد و بروز این رفتار، احساس مثبت خاصی در شخص ایجاد می‌کند. این احساس مثبت، آن باور اولیه را تقویت می‌کند و باورهای استوار، رفتارهای استوارتر و گسترده‌تری به دنبال دارند که به نوبهٔ خود، باعث به‌وجود آمدن احساسی عالی می‌شوند.
غم دیرینه دارد الفتی با چشم گریانم شراب کهنه مشتاق است، ابر نوبهاران را
جز فیض نوبهار پس از فصل برف نیست دارد بشارت گل و سنبل بشیر برف
ای روی ترا غلام گلنار مخسب وی رونق نوبهار و گلزار مخسب
ستاره سوخته آتشین عذارانم چو داغ لاله سیه روز نوبهارانم
از نوبهار شاخ درخت است پرگهر از نوبهار باغ بهار است پر بهار