نوانیدن

معنی کلمه نوانیدن در لغت نامه دهخدا

نوانیدن. [ ن َ نی دَ ] ( مص ) جنبانیدن. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ خطی ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). به جنبش درآوردن. ( ناظم الاطباء ). حرکت دادن. || لرزانیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به معنی قبلی شود. || به ناله درآوردن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). نالانیدن. ( فرهنگ خطی ). گریانیدن و به گریه و ناله درآوردن. ( ناظم الاطباء ). || خرامانیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || آگاهانیدن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( فرهنگ خطی ) ( ناظم الاطباء ). آگاهی دادن. خبر کردن. گواهی دادن. ( ناظم الاطباء ). || فریاد و ناله کردن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گریه کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نویدن شود. || جنبیدن. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). لرزیدن. مضطرب شدن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نویدن شود. || آگاه شدن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به نویدن شود.

معنی کلمه نوانیدن در فرهنگ معین

(نَ دَ ) (مص م . ) ۱ - جنباندن . ۲ - به گریه و ناله درآوردن .

معنی کلمه نوانیدن در فرهنگ عمید

۱. جنبانیدن، به جنبش درآوردن.
۲. به ناله وزاری درآوردن.

معنی کلمه نوانیدن در ویکی واژه

جنباندن.
به گریه و ناله درآوردن.

جملاتی از کاربرد کلمه نوانیدن

نقلست که روزی با جنید گفت: اغنیا فاضل‌ترند از فقرا که با اغنیا به قیامت حساب کنند و حساب شنوانیدن کلام بی‌واسطه بود درمحل عتاب وعتاب از دوست فاضلتر از حساب جنید گفت: اگر با اغنیا حساب کنند از درویشان عذر خواهند و عذر فاضلتر از حساب شیخ علی بن عثمان الجلابی اینجا لطیفه می‌گوید که درتحقیق محبت عذر بیگانگی بود عتاب مجاهلت باشد یعنی عتاب مرمت محبت است که گفته‌اند المعتاب مرمة المحبه دوستی چون خواهد که خلل پذیرد مرمت کنند به عیادت و عذر در موجب تقصیر بود و من نیز اینجا حرفی بگویم در عتاب سر از سوی بنده می‌افتد که حق تعالی بنده را غنی گردانیده است و بند ه از سر نفس به فضول مشغول شده تا به عتاب گرفتار شده است اما در فقر سر از سوی حق می‌افتد که بنده را فقر داد تا بنده به سبب فقر آن همه رنج کشید پس آنرا عذر می‌باید خواست و عذر را ا زحق بود که عوض همه چیزهاست که هر که فقیرتر بود بحق غنی‌تر بود که انتم الفقراء الی الله ان اکرمکم عندالله اتقیکم.