نوازش گر
معنی کلمه نوازش گر در فرهنگ معین
معنی کلمه نوازش گر در فرهنگ عمید
معنی کلمه نوازش گر در فرهنگ فارسی
( صفت ) نوازش کننده نوازنده : صدای نوازشگراو بگوش میرسد.
معنی کلمه نوازش گر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه نوازش گر
در آن زرعگه کشتزاری شگرف نوازش گرفته ز باران و برف
بجای شما هر یکی بی سپاس نوازش گریها رود بی قیاس
بندبند استخوانم همچو نی دارد فغان خواهیام کردن نوازش گر به من همدم شوی
نه زآن سرما نوازش گرم گشتش نه دل زآن سخترویی نرم گشتش
شرمنده نوازش گردون نمانده ام گر چاک دوخت، جامه به مزد رفو گرفت