نهیه
معنی کلمه نهیه در فرهنگ عمید
۲. پایان چیزی.
۳. عقل، خرد.
معنی کلمه نهیه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نهیه در ویکی واژه
عقل، خرد.
نهی.
جملاتی از کاربرد کلمه نهیه
در یکی گفته که امر و نهیهاست بهر کردن نیست شرح عجز ماست
قوله: أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَماً اینجا قول مضمر است، یعنی: قل لأهل مکّة: أ فغیر اللَّه ابتغی حکما قاضیا بینی و بینکم؟ معنی آنست که: اهل مکّه را گوی: هیچ کس را روا باشد که از حکم اللَّه برگردد، و آن را نپسندد، و بدان رضا ندهد؟ یا هیچ کس دانید که حکم وی برابر حکم اللَّه آید، تا با حکم وی گردیم در آنچه میان من و شما است؟ کلبی گفت: یعنی اطلب ربا اعبد، چنان که جای دیگر گفت: أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا؟! جای دیگر گفت: «أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ»؟! مقاتل گفت: ا فغیر اللَّه ابتغی حکما فی نزول العذاب؟! وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ ای القرآن مفصّلا مبیّنا فیه امره و نهیه.
شیخ الاسلام گفت، که سید بوالمعالی زید عمری گفت: کی عبدالواحد سیاری بمرو سرای خود بر صوفیان وقف کرد، سبب آن بود کی دعوتی کرد صوفیانرا رقص میکردند یکی در رقص در هوا برشد و ناپدید شد و هرگز پدید نامد مات عبدالواحد سنة خمس و سبعین و ثلثمائه. عبدالواحد سیاری گوید: که خال مرا گفتند بوالعباس سیاری: گه به چه چیز، مرید نفس خود را ریاضت دهد و چون کند؟ گفت: ورامرها صبر کند و بگذارد و از نهیها بپرهیزد، و صحبت با نیکان کند و خدمت رفیقان کند، و با درویشان نشیند، والمرء حیث وضع نفسه. ثم تمثل و انشاء یقول: