نهری

معنی کلمه نهری در لغت نامه دهخدا

نهری. [ ن َ ] ( ص نسبی ) منسوب به نهر است. ( آنندراج ). رجوع به نهر شود.

معنی کلمه نهری در فرهنگ فارسی

منسوب به نهر است .

جملاتی از کاربرد کلمه نهری

به‌ هر جا هست نهری ‌سوی‌ بحر آید عجب نبود که بحری بوی نهر آید ز تقدیرات یزدانی
رومیان بعداً در زمان حکمرانی لوسیوس وروس و سپس سپتیمیوس سوروس، برای تأسیس استان‌های رومی بین‌النهرین (استان روم) و اوسروئن، به میانرودان حمله کردند.
عالم ار نه‌ای ز عبرت عاری نهری جاری به طورهای طاری
دیده ای دارم محیطی در نظر زو روان هر گوشه ای نهری دگر
در باغ بگوشد و آمد برون کازان نهری آمد همی اندرون
روان شد در فضای خانه باده تو گفتی نهری از کوثر گشاده
جاری شود ز چشمم گریم اگر ز هجرت مردم به آب ماند نهری شود چو جیحون
در آن مرغزار است شهری بزرگ به هر کویش از آب نهری سترگ
مذهب غیر از دلت بیرون دوان در دلت نهری ز ایمان کن روان
دل بود چون چشمه و نهری زبان باشد آب چشمه اندر جو روان
شیخ بوعلی سیاه گوید: که ماوراء النهریان می‌گویند تا بنه رهی نه یاوی، و عراقیان می‌گویند تا نیابی بنه رهی، هر دو یکیست. لکن من با عراقیان‌ام، که سبق ازو نیکوتر است، خواهی جره بر سنگ زن، خواهی سنگ بر جره