نهب
معنی کلمه نهب در لغت نامه دهخدا

نهب

معنی کلمه نهب در لغت نامه دهخدا

نهب. [ ن َ ] ( ع اِ ) غنیمت. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || هرچه به غارت آورده شود. ( منتهی الارب ). آنچه به غارت بیارند. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). غارتی. منهوب. ( یادداشت مؤلف ). ج ، نهاب ، نهوب. || غارت. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( متن اللغة ). سلب. ( متن اللغة ). قهر و غلبه بر مال. ( ازاقرب الموارد ). یغما. تاراج. تالان. اغاره. ( یادداشت مؤلف ). چپاول. چپو : بفرمود تا دست نهب و ارهاق و هدم و اطراق بر دیار و امصار او دراز کردند.( ترجمه تاریخ یمینی ص 361 ). دست به قتل و نهب آوردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 265 ). || نوعی ازرکض. ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || استخوان سر زانو، و هما نهبان. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نهبان شود. || ( مص ) غارت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( زوزنی ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). غنیمت گرفتن. ( از منتهی الارب ). ( از متن اللغة ). به قهر و غلبه گرفتن چیزی را. ( از ناظم الاطباء ). || به سخن گرفتن کسی را . ( از منتهی الارب ). بد گفتن کسی را. ( تاج المصادر بیهقی ). || در پی پاشنه مردم گرفتن سگ. ( از منتهی الارب ). پاشنه پای گرفتن سگ. ( تاج المصادر بیهقی ). گرفتن سگ عرقوب و پاشنه پای کسی را. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).
نهب. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان افشاریه بخش آوج شهرستان قزوین در 45 هزارگزی شمال شرقی آوج و در جلگه سردسیری واقع است و 298 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه خررود، محصولش غلات و کشمکش و بادام ، شغل اهالی زراعت و قالی و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

معنی کلمه نهب در فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (اِ. ) غارت ، تاراج . ج . نهاب .

معنی کلمه نهب در فرهنگ عمید

غارت، چپاول، تاراج، غنیمت.

معنی کلمه نهب در فرهنگ فارسی

چپاول، تاراج، غنیمت، نهاب جمع
۱ - ( مصدر ) بقهر و غلبه گرفتن غنیمت گرفتن غارت کردن . ۲ - ( اسم ) غنیمت گیری غرت : (( همه در معرض قتل واسرو در نهاب نهب و فتک ... ) ) ۳ - (اسم ) آنچه بغارت برده شود غنیمت : جمع : نهاب.
غنیمت . یا هر چه بغارت آورده شود . آنچه بغارت بیارند . غارتی . منهوب . یا غارت . سلب . قهر غلبه بر مال . یغما تاراج . تالان . اغاره .

معنی کلمه نهب در دانشنامه عمومی

نِهِب یا نی هور نام فرعونی در پیش دودمانی مصر باستان بود. پادشاهی او در نخن، که بعدها با نام هیرکانوپولیس شناخته شد، بنیان گذاشته شد. او مانند پیشینیان خود ممکن است یا یک پادشاه اسطوره ای، و یا یک شخصیت خیالی باشد.
نهب (تاکستان). نُهُب یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان دودانگه سفلی واقع شده است. وضع طبیعی روستای نُهُب دهستان دودانگه سفلی بصورت دشتی می باشد و از راه جاده آسفالته اصلی حدود ۸۰۰ متر فاصله دارد. گفته می شود تاریخ و قدمت این روستا به دوران کیانیان و سلسله مادها بر می گردد. گویش زبان محلی این روستا به زبان ترکی است و اقوامی از طایفه های بیاتی، یوسفی، آخوندی، یکه زارع و مرادلو می باشند. در قسمت بالا دست روستا با ایجاد سد نهب برای جلوگیری از هدر رفت آبهای سطحی و زیر سطحی ایجاد شده که می تواند به بیش از ۶۸ هزار هکتار از مزارع تامین کننده منابع آبی باشد. نهب ۳۴۱ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه نهب در ویکی واژه

غارت، تارا
نهاب.

جملاتی از کاربرد کلمه نهب

قربانت شوم. حضرت ولیعهد روحی فداه بملاحظه همین دلایل ثلاثه شما را از تعرض کردستان ممنوع داشتند؛ رقم والا را زیارت خواهید کرد، میرزا رفیع و میرزا لطف الله را پس فردا ان شاءالله تعالی روانه خواهند فرمود خدمت شما برسند و قرار بر این دادند که جناب آقا سعید همدانی ایده الله بفضله الصمدانی را تا آن سرحد زحمت دهند برای خیر و صلاح مسلمانان بیارند. آن بزرگوار چنان است که نه گروس و مهربان از او انکار دارند، نه کردستانی میتواند اطاعت نکند و حسن کار این است که اکثر این نهب و غارت ها را خود بهتر از همه کس خبر دارد و قول او نزد علمای دین و امنای دولت هر دو حجت است. در صورتی که کردستانی بسخن او گوش نکند ان شاءالله از شاهنشاه اذن میتوان گرفت همین کاری که شما حالا بی اذن میخواهید بکنید، بخاطر جمعی با اذن بفضل خدا و حکم پادشاه میتوان کرد. میرزا رفیع که آمد از جانب میرزا فرج الله تعهدات بسیار در باب رفع این فتنة فسادها کرد، آنقدر تامل عیب ندارد که راست و دروغ ظاهر شود.
ابدزدی یا اب دزی روستایی در دهستان بندان بخش مرکزی شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ این روستا بدون جمعیت بوده‌است.
ابراهیم آباد روستایی در دهستان نه بخش مرکزی شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۸۶ نفر (در ۳۰ خانوار) بوده‌است.
لب کفر از نهیب نهب تو خشک چشم شرک از هراس بأس تو تر
اگر بکینش بسنگ اندرون کنند نگار وگر نهبند بمهرش بر آب بر بنیاد
چسان زیاد رود ماتم شهی که سرش جدا ز تن جگر تشنهبر لب دریاست
الوند روستایی در دهستان نه بخش مرکزی شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۶۱ نفر (در ۲۶ خانوار) بوده‌است.
مال مردم نهب کردستم بسی کرده ام ویران سرای هر کسی
بود اینجا به جز جانان نهبیند کسی مر عشق را اعیان نه بیند
اسلام‌آباد یا شاه دران روستایی در دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است.
داغ بنات زار درون‌ریش دل‌پریش نهب بساط و پرده و بالین و بسترم
بر نهب و اسر آل علی عذر قوم چیست یا داشت شبه کس که عیال محمد است
آسباد گوند یا آسیاب بادی گوند مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان نهبندان، روستای گوند واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۳۹۷۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
، قاینات، بیرجند، نهبندان، سرخس و تربت جام، تایباد و مشهد مستقرند. سیستانی‌ها مسلمان شیعه و بلوچ‌ها مسلمان سنی هستند. مردان و زنان آن‌ها نیز در استفاده از پوشاک سنتی خویش اصرار می‌ورزند.
آنهب افسون کنان پرسش دلها فرمود ب انی بر سوختگیها نمکی افشانید
تشکیل استان خراسان جنوبی به مرکزیت بیرجند از سال ۱۳۴۲ مطرح بوده است و در سال ۱۳۸۳ و پس از سال‌ها کشمکش سیاسی این استان تأسیس شد. مرکز این استان جدید شهر بیرجند تعیین گردید. در زمان تأسیس این استان شامل سه شهرستان بیرجند، نهبندان و سربیشه بود.
می‌رود با تو که یابد عقبه‌ای که تواند کردت آنجا نهبه‌ای