نهائی
معنی کلمه نهائی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نهائی در ویکی واژه
finale
جملاتی از کاربرد کلمه نهائی
درد تنهائی اثر بر رخ من پیدا کرد آه ازین محنت تنهائی و پیدائی من
مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات عام (بر عموم کالاها و خدمات مگر موارد معاف تعلق میگیرد) است که به صورت چند مرحلهای از اضافه ارزش کالاهای تولید شده یا خدمات ارائه شده در مراحل مختلف تولید و توزیع اخذ میشود. به عبارت دیگر مالیاتی است که در طول فرایند تولید و خدمات از محل تولید تا فروش کالا به مشتری نهائی، مرحله به مرحله گرفته میشود.
میدان و مگو تا نشود رسوائی زیبائی مرد هست در تنهائی
ما بتنهائی خود برداشتیم خردهٔ الحق فرو نگذاشتیم
استفاده از درخت برای نمایش فضای مسئله برای بازیها اغلب مناسب است. گره ریشه شامل حالت شروع بازی میباشد. برای هر گره شامل وضعیت جاری، باید تصمیمی برای انتخاب بهترین حرکت بعدی اتخاذ شود. هر حرکت قانونی توسط یک شاخه از درخت نشان داده میشود. با استفاده از یک تابع ارزیابی، یک وضعیت از بازی ارزش گذاری میشود. گرههای برگ، وضعیتهای نهائی بازی را نشان میدهند که در اینجا میتواند یکی از مقادیر برد، مساوی یا باخت باشد.
به تنهائی کجا خواهی رسیدن به یاری میتوان منزل بریدن
از سخنان بزرگان است: عاقل را شایسته است که خرد خردمندان به خرد خویش افزاید و رای حکیمان به رای خود. چه رای آدمی به تنهائی شود که به خطا بود و خرد تنها نیز شود که گمراه گردد.
گهی ز وسوسه بی کسی و تنهائی چو غنچه دست من تنگ دل گریبان در
چهارم آنکه خوف او از چیزهائی باشد که طبع از آن بدون سبب و جهت وحشت می کند، مثل جن و میت، خصوصا در شب در حالت تنهائی و منشأ این خوف غلبه قوه واهمه و قصور عقل و مدرک است، و دلالت بر ضعف نفس می کند.
بهبهان در حال حاضر دارای یک سینمای پیشرفته در هتل رضا، یک سینمای پیشرفته (سینما آفتاب) در خیابان نهائی و یک سالن سینما متعلق به قسمت فرهنگی هنری سپاه ناحیه مقاومت بسیج بهبهان میباشد
جز غم که ندیم دل سودائی ماست کس نیست که او مونس تنهائی ماست
چرا در عالم دیوانگی نازم ز تنهائی که وحشت رام من گردید اگر الفت برید از من
.... ارادت ِ من به مُصدق، کمتر از ارادتم به او [=دکتر بقائی] نیست، هردو را با شرافت و پاکیزه دامن و ایران خواه میدانم. امّا اولاً: مسئله به این سادگیها نیست که بتوان با حکمی قطعی و جزمی، یکی از این دو را محکوم کرد، ثانیاً: مگر هر وقت دو نفر – آن هم دو رَجُل ِ سیاسی – با هم درافتادند و اختلاف نظر پیدا کردند، باید یکی قطعاً مُجرم و خائن و خطاکار باشد و دیگری معصوم و مصون از اشتباه؟!، در این صورت تکلیف هیزم کشان ِ معرکه و خواجه بیمارکُنهای وطنی چه میشود؟!... نه خیر! اگر میخواهی کتاب من [=افسانهها] را چاپ کنی، باید مقدمه اش را هم چاپ کنی، آن هم نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. بگذار من از آن کودنهائی باشم که بعد از سی سال همصحبتی، هنوز دوستم را نشناختهام و فرق بین خائن و خادم را نمیدانم.
این تنهائی هزار جان بیش ارزد این آزادی ملک جهان بیش ارزد
در زمان جنگهای ۱۸۰۴–۱۸۱۳ بین روسیه و ایران ارتش روس برای تصرف خاننشین ایروان دو مرتبه سعی کرد. اولین کوشش در سال ۱۸۰۴ بوقوع پیوست. در ماه ژوئن یک لشکر روس متشکل از ۴۵۰۰ نفر به فرماندهی ژنرال پاول سیسیانوف، وارد دشت آرارات شد و در ۱۵ ژوئیه ضربه نهائی را بسر قشون فتحعلیشاه قاجار وارد ساخت. پس از آن سیسیانوف سعی در تصرف ایروان نمود. قلعه ایروان مشرف بر سرحدات جنوبی شهر، ساحل مرتفع و پر صخره رود هرازدان (زانگو) قرار داشت. از سه طرف توسط حصارهای دو لایه محصور بود. حصار داخلی که از آجر و سنگ ساخته شده بود، به حد کافی بلند و مستحکم و دارای هفده برج بود.
دو جوان «کاترین» (زیوا رادان) زن سرخپوست کلانتر شهر پولی، «مت مورگان» (کرک داگلاس)، را مورد هتک حرمت قرار میدهند و او را میکشند. خیلی زود «مورگان» میفهمد که یکی از آنان پسر دوست قدیمیاش، «کریگ بلدن» (آنتونی کوئین)، همهکاره و مرد بانفوذ شهر گان هیل است. «مورگان» از روی زین اسب بهجا مانده در صحنه جنایت، رد دو جوان را میگیرد. «مورگان» پسر «بلدن» را دستگیر میکند تا برای محاکمه با خود به پولی ببرد. با فرارسیدن ساعت حرکت آخرین قطار شهر و در رویاروئی نهائی، پسر «بلدن» با گلوله دوستش کشته میشود و «مورگان» نیز، «بلدن» را میکشد.