نمیم
معنی کلمه نمیم در فرهنگ معین
معنی کلمه نمیم در فرهنگ فارسی
( اسم ) سخن چینی .
معنی کلمه نمیم در دانشنامه اسلامی
کتاب حاضر، از مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل چهار بخش) تشکیل شده است. روش نویسنده گزارشی تلخیصی و گاه استدلالی و تحلیلی است.
نویسنده در مقدمه اش که آن را در تاریخ هفتم فروردین 1385 نوشته چند نکته را یادآور شده است: 1- شناخت قرآن به عنوان بهترین و کامل ترین کتاب آسمانی برای مسلمانان، و به عنوان یکی از کتب آسمانی برای غیرمسلمانان از اهم مسائل علمی و زندگی انسانی می باشد. آنکه می خواهد از قرآن پیروی کند باید اول آن را در حد توان خود بشناسند سپس طبق شناخت خود از آن پیروی کند. کسی که قرآن را قبول ندارد نیز باید در حد خود آن را مطالعه کرده و شناختی حاصل کند سپس قبول یا رد بکند؛ بدین جهت شناخت این کتاب آسمانی برای هر انسانی خصوصاً برای قشر تحصیل کرده واجب است. 2- کتاب حاضر قطره ای از دریای بیکران معارف قرآنی است که برای آشنایی قرآن دوستان خصوصاً دانشجویان بسیار مفید و لازم است. هر مسلمانی لااقل در حد کتاب حاضر از قرآن کریم باید اطلاعات داشته باشد. 3- این کتاب علاوه بر آنچه از مؤلف است، از دانشمندان و مفسرین گرانقدر معاصر نیز مقالاتی در خصوص قرآن آورده و فراخور حال خوانندگان نسل حاضر آنها را خلاصه و مقداری ویرایش کرده است. بخشی از این کتاب در قالب جزوه بارها در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج برای دانشجویان تدریس شده است
درباره محتوای اثر به بیان چند نکته اکتفا می شود:
برای کتاب حاضر، افزون بر فهرست مطالب در ابتدا، فهرست منابع و اعلام در انتهای کتاب آمده است؛ ولی متأسفانه فهرست های فنی دیگر (آیات، روایات، اصطلاحات و...) تنظیم نشده است. کتاب حاضر مستند است و نویسنده عناوین منابع مورد نظرش را همراه با شماره جلد و صفحه در پاورقی مشخص کرده است و گاهی نام و نشان آیات قرآن را مشخص کرده است و گاهی توضیحی افزوده است ولی پاورقی انتقادی مشاهده نشد. متأسفانه نویسنده مشخصات کامل منابع را در کتاب نامه ذکر نکرده و به ذکر نام کتاب و نویسنده آن اکتفا کرده است
معنی کلمه نمیم در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه نمیم
گر جان برود چه غم فدای او آخر غم او به ما نمیمٰاند
ما شبیم او روز روشن ما تبیم او عافیت ما نمیم او بحر عمان ما غمیم او غمگسار
خاک نمیم، ما را،کی فکر عجز و جاه است گرد شکستهٔ ما بر فرق ماکلاه است
آغشته به خاک و خون شهیدان را کوی تو ز کربلا نمیماند
نمیمیرد کسی از قرب این ذات ولیکن میشود مر محو ذرّات
چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من صید توایم و ملک تو گر صنمیم وگر شمن
چون جزا با گنه نمیماند بخشد آنکس که جمله میداند
شبنمیم اما ز فیض شوخ چشمیهای عشق با گل خورشید، مژگان را به مژگان بسته ایم
«سختکوشی جواب میده، رؤیاها به حقیقت تبدیل میشن، زمانهای بد باقی نمیمونند، اما آدمهای بد باقی میمونن.»
نه مشک خوانم کلک تو را که خامه تو امین سر کسان است و مشک نافه نمیم
تو ماندی یک شبی شاداب و خرم نمیماند به جز یک لحظه شبنم