نمکی

معنی کلمه نمکی در لغت نامه دهخدا

نمکی. [ ن َ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به نمک. || نمک فروش. || نمک زده. نمک دار. || ملیح. باملاحت. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه نمکی در فرهنگ عمید

۱. بانمک، نمک دار: غذای نمکی.
۲. (صفت نسبی ) [عامیانه، مجاز] ملیح، زیبا.

معنی کلمه نمکی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به نمک : ۱- نمک زده نمکدار. ۲- با ملاحتملیح ( بیشتر در مورد زنان و دختران و کودکان بکار رود ).

جملاتی از کاربرد کلمه نمکی

جنون ملال گداز خوشی است عاشق را دیار دل نمکین روشنایی ای دارد
مدتی رفت که ما از لب پرشور حزین نمکی بر جگر سینه فگاری نزدیم
افزود دگر امشب، زخم دل من زان لب؛ زان بیشترک یا رب، آن لب نمکین بادا
کاتیون آمونیوم را می‌توان در میان نمک‌های گوناگون پیدا کرد، مانند آمونیوم کربنات، آمونیوم کلرید و آمونیوم نیترات. بیشتر نمک‌های آمونیوم به آسانی در آب حل می‌شوند ولی هگزاکلروپلاتینات آمونیوم تنها نمکی است که این گونه نیست. نخستین بار هدف از تشکیل این نمک در یک آزمایش برای آمونیوم بود. نمک‌های آمونیوم که از نیترات و به ویژه پرکلرات درست شده‌اند به شدت انفجاری‌اند. در این موردها آمونیوم نقش عامل کاهنده را دارد.
یک روز گل از یاسمن صبح نچیدی پستان سحر خشک شد از بس نمکیدی
بیش از این میهمان نشاید بود نمکی بر جگر نشاید سود
روی آن این نمکین شعر خوش مولانا جلوه‌گر پیش نظر گشت چو در عدنم
در خانه آیینه چه حاجت به چراغ است؟ بر سینه من داغ نهادن نمکین است
شوری بخت اگر چنین بی‌نمکی ز حد برد گرد نمک به دیده‌ام پرده خواب می‌شود
اخراجی‌ها به نویسندگی و کارگردانی مسعود ده‌نمکی، سه‌گانه فیلمی که است که اولین قسمت آن در سال ۱۳۸۶ اکران شد و فروشی بیش از ۲ میلیارد تومان داشت. در سال ۱۳۸۷ قسمت دوم اخراجی‌ها با فروش ۸٬۵۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفت. قسمت سوم نیز در سال ۱۳۸۹ تولید شد و جز اکران نوروزی سال ۱۳۹۰ قرار گرفت و توانست حدوداً ۶ میلیارد در سینما فروش داشته باشد و عنوان پرفروشترین فیلم سال ۱۳۹۰ را از آن خود کرد.
بسته‌های ضایعات اتمی، سپس در لایه‌های ژرف زمین همچون گنبدهای نمکی که تا سده‌ها تغییر نمی‌کنند انباشته می‌شوند. در بسیاری از کشورها به علت همین پسماندهای اتمی گروه‌های طرفدار محیط زیست با تأسیس نیروگاه‌های اتمی مخالفت می‌کنند.
این آرکی‌ها می‌توانند در غلظت‌های نمکی‌ایی زندگی کنند که تقریباً هیچ موجود دیگری نمی‌تواند زنده بماند، و می‌توانند فعالیت‌های متابولیسمی را انجام دهند.
به ذوق‌ گرد رهت می‌دوم سراسر باغ ز بوی‌ گل نمکی می‌زنم به زخم دماغ
شیرین سخن تلخش شوری بجهان افکند چون لب شکرین باشد حرفش نمکین باشد