نمک
معنی کلمه نمک در لغت نامه دهخدا

نمک

معنی کلمه نمک در لغت نامه دهخدا

نمک. [ ن َ م َ ] ( اِ ) ماده ای سپید که به آسانی سوده می گردد و در آب حل می شود و آن را در تلذیذ غذاها به کار می برند و سبخ نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). ملح. ابوعون. عسجر. ( منتهی الارب ). ابوصابر. ابوالمطیب. ( المرصع ). ماده کانی سفیدرنگ شورمزه ای که در غذا کنند. نمک طعام :
چون شود خود نمک تبه چه علاج.خسروانی.اندر نواحی داراگرد کوههاست از نمک سپید و سیاه و سرخ و زرد و هر رنگی و از او خوانها کنند نیکو افتد. ( حدود العالم ).
به خایه نمک برپراکند زود
به حقه درآکند برسان دود.فردوسی.هم ساده گلی هم شکری هم نمکی
بر برگ گل سرخ چکیده نمکی.عسجدی.هرگز نبود شکر به شوری چو نمک
نه گاه شکر باشد چون باز کشک.محمودی ( از فرهنگ اسدی ).گوشت ار گنده شود او را نمک درمان بود
چون نمک گنده شود او را به چه درمان کنند.ناصرخسرو.و هفت شبانروز در نمک آب نهند و هر روز آب و نمک تازه کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). چوزه مرغ خانگی... بپزند و اندکی توابل برافکنند و نمک او نمک سقنقور کنند که با زنجبیل آمیخته بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). گوشت نمک سود گرم و خشک باشد به سبب نمک و دیر گوارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
ز بس که بی نمکی کرده با من این ایام
در آب دیده گریان گداختم چو نمک.ادیب صابر.رخ را نمکستان کنم از اشک شور از آنک
چشمم نمک چِنَد ز لب نوشخند او.خاقانی.گر پیش ما به بوی بنفشه برد نمک
تیغش نمک تن است به رنگی بنفشه وار.خاقانی.چون بر این خوان نمک بی نمکی است
دیده از غم نمک افشان چه کنم.خاقانی.هم شکری تو هم نمک با تو چه نسبت آب را
چند به رغم دوستان دشمن خویش پروری.خاقانی.گلابم ولی دردسر می دهم
نمک خواه خود را جگر می دهم.نظامی.گر کبابش از نمک اندک غباری بر دل است
حاش گر مرا زآن هیچ باری بر دل است.بسحاق. || ملاحت. آن. لطف. جذابیت :
خشک شد آن دل که ز غم ریش بود
کآن نمکش نیست کز این پیش بود.نظامی.تا کمر از زلف زره بافته
تا قدم از فرق نمک یافته.نظامی.

معنی کلمه نمک در فرهنگ معین

(نَ مَ ) (اِ. ) مادة سپیدی است که به آسانی سوده می گردد و در آب حل می شود و آن را از آب دریا و معدن به دست می آورند. ، ~ به حرام (عا. ) ناسپاس ، حق ناشناس . ، ~ را خوردن و نمکدان را شکستن کنایه از: به ولی نعمت خود خیانت کردن .

معنی کلمه نمک در فرهنگ عمید

جسمی سفیدرنگ، بلوری، شورمزه، و محلول در آب که در اغذیه می ریزند و با بسیاری از خوراکی ها خورده می شود که از آب دریا و از معدن به دست می آید، کلرور سدیم، نمک طعام.

معنی کلمه نمک در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- بطور عام جسمی است مرکب که از ترکیب یک اسید با یک فلز و یا تاثیر یک اسید بر یک باز بدست میاید و در صورت اخیر فلز باز بجای ئیدروژن اسیدمی نشیند ملح . ۲- نمک طعام.یا ترکیبات :نمک بلور.نمک ترکی . یانمک ترکی .قطعات متبلور نمک طعام که در سیستم مکعب متبلور میشوند و ضمن استخراج نمک سنگ از معدن بدست میایند. دل نمک نمک بلور.یانمک سنگ .نمک طعامی که بصورت تکه سنگ و قطعات بزرگ و کوچک از معدن استخراج شده باشد نمک کوبیده نمک سنگی . یانمک سنگی .نمک سنگ .یا سنگ طعام . نمک طعام بصورت معادن عظیمی در ته نشست ها و رسوبات در ضمن چین خوردگیها وجود دارد که بشکل نمک سنگ آنرا استخراج میکنند و همچنین در آب دریاها بمقدار فراوان موجوداست و در صورت لزوم قابل استخراج میباشد.نمک طعام در آب محلول است و از مهمترین املاحی است که در اغذیه روزانه مورد استفاده است نمک . یا نمک فرنگی. سولفات دو منیزی متبلور را گویند و بعنوان مسهل در تداوی تجویز میشود نمک فرنگی اصل سولفات دومنیزی .یا نمک فرنگی اصل .نمک فرنگی . یا نمک فرنگی مصنوعی . یا نمک قلیا. کربنات سدیم طبیعی را گویند که در صورت خلوص جسمی است سفید رنگ گویند و دارای طعم شور است و در آب گرم حل میشود و در پزشکی مورد استفاده است و برای رفع ترشی زیاد معده تجویز میشود. درشوره زارها وجود دارد و از خاکستر اشنان نیز بدست میاید . در شیشه سازی و صابون پزی نیز مصرف میشود. یا حق نمک . حق هم صحبتی و هم غذایی : ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک حق نگه دار که من میروم الله معک . ( حافظ .۲٠۴ ) یا نمک بر جگر داشتن. محنت بر محنت و عذاب پی عذاب کشیدن . یا نمک در آتش افکندن . شور و غوغا و فریاد کردن . ۳ - ملاحت آن . یا نمکها. موادی هستند مرکب از بنیان یک اسید با یک فلز که در فرمول آنها فلز جانشین ئیدرژن اسیدی شده است که بنیانش درترکیب نمک بکار رفته. نمکها در طبیعت بحالت محلول یا جامد یافت میشوند.مهمترین نمکها عبارتند از نمک طعام ( کلرورسدیم ) و سنگ آهک (کربنات کلسیم ) و شوره ( نیترات پتاسیم ) و نمک فرنگی و سنگ گچ ( سولفات کلسیم ). برخی نمکها در آب محلولند و برخی نامحلولند ( اکثر محلول میباشند ). نمکهای محلول و نامحلول در آب عبارتند از : ۱ - کلرورها که نمک های اسید کلریدریک میباشند. تمام آنها محلولند بجز کلرورهای مس و جیوه و نقره و سرب ( کلرور سرب فقط در آب جوش حل میشود ). ۲ - نیتراتها که نمکهای اسید نیتریک میباشند ).همه در آب محلولند. ۳ - سولفاتها که نمکهای اسید سولفوریک میباشند و باستثنای سولفاتهای سرب و باریم و کلسیم بقیه در آب حل میشوند. ۴ - سولفورها که نمکهای اسید سولفوریک هستند و همه در آب نامحلولند باستثنای سولفورهای سدیم و پتاسیم و آمونیوم که در آب حل میشوند ( بعبارت دیگر فقط سولفورهای فلزات قلیایی در آب محلولند ).۵- کربناتها که نمکهای اسید کربنیک میباشند و همه در آب نامحلولند باستثنای کربناتهای سدیم و پتاسیم و آمونیوم ( کربناتهای قلیایی فقط در آب محلولند ) .محلول نمکهاجریان برق را هدایت میکند و علت آن است که محلول نمکها در آب بصورت دو [ یون ] ۴ تجزیه میشود : یکی یون فلزی و دیگر یون بنیان اسید املاح .
رطوبتی اندک ٠ اندک نم و رطوبتی ٠ قطره ای ٠

معنی کلمه نمک در دانشنامه عمومی

نَمَک ماده ای معدنی است که عمدتاً از سدیم و کلر ساخته شده، و از مهم ترین املاحی است که در خوراک روزانه انسان ها به کار می رود. به نمک خوراکی در شیمی سدیم کلرید نیز می گویند. نمک خوراکی به شکل معدنی در ته نشین ها و رسوب ها همچنین چین خوردگی ها وجود دارد که به شکل سنگ نمک استخراج می شود. همچنین در آب دریاها به مقدار فراوان موجود است که قابل برداشت نیز هست.
با ورود ناخالصی به بلور هالیت یا سنگ نمک، این کانی به رنگ های گوناگون در می آید. برای نمونه با ورود عناصر اورانیوم و کربن به رنگ سیاه در می آید. این کانی به همراه سیلویت یا نمک تلخ در محیط های تبخیری و گرم و خشک یافت می شود. مزه شور و جلای شیشه ای و سختی کم این کانی باعث شده است تا به آسانی میان گروهی از کانی های مشابه خود، شناخته شود.
سدیم به دلیل نقشی که به عنوان الکترولیت و محلول اسمزی دارد، یک ماده مغذی ضروری برای سلامت بدن انسان محسوب می شود. از طرفی مصرف بی رویه نمک در بزرگسالان و کودکان می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی، از قبیل فشار خون بالا را افزایش دهد. به همین دلیل بسیاری از متخصصان و سازمان های بهداشت توصیه می کنند، مردم مصرف نمک را کاهش دهند. سازمان بهداشت جهانی توصیه می کند بزرگسالان روزانه کمتر از ۲۰۰۰ میلی گرم سدیم مصرف کنند که معادل ۲ گرم نمک در روز است.
بیشترین استفاده از نمک ( کلرید سدیم ) به عنوان ماده اولیه برای تولید مواد شیمیایی است. برای تولید سود سوزآور و کلر استفاده می شود. همچنین در فرآیندهای ساخت پلی وینیل کلراید، پلاستیک، خمیر کاغذ و بسیاری از محصولات دیگر استفاده می شود. از تولید جهانی سالانه حدود سیصد میلیون تن نمک، تنها درصد کمی برای مصرف خوراکی انسان استفاده می شود. کاربردهای دیگر نمک شامل فرآیندهای تصفیهٔ آب، یخ زدایی بزرگراه ها و جاده ها و استفاده در کشاورزی است. نمک علاوه بر استفاده در آشپزی به عنوان یک چاشنی بسیار کهن، در بسیاری از غذاهای فرآوری شده وجود دارد.
برخی از نخستین شواهد از فرآوری نمک به حدود ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد برمی گردد، که مردم ساکن در منطقهٔ رومانی کنونی برای استخراج نمک، آب چشمه را می جوشاندند. دیرینگی استفاده از نمک در چین نیز تقریباً به همین دوره می رسد. همچنین عبرانیان، یونانیان، رومی ها، بیزانسی ها، هیتی ها، مصری ها و هندی های باستان، نمک را ارزشمند می دانستند. نمک به یک کالای مهم تجارت تبدیل شد و با قایق از طریق دریای مدیترانه، در امتداد جاده های نمک مخصوص ساخته شده و از طریق صحرا با کاروان های شتر منتقل می شد. کمبود و نیاز جهانی به نمک باعث شده است که در طول تاریخ، کشورها بر سر آن وارد جنگ شوند و از آن برای افزایش درآمدهای مالیاتی استفاده کنند. نمک در مراسم مذهبی نیز استفاده می شود و اهمیت فرهنگی و سنتی دارد.
نمک (فیلم ۱۹۹۶). نمک ( به هندی: Namak ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۶ و به کارگردانی کاوال شارما است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانجی دات، فاطیما شیخ، شامی کاپور، رضا مراد، پریم چوپرا، گلشن گروور، فرح ایفای نقش کرده اند.
معنی کلمه نمک در فرهنگ معین
معنی کلمه نمک در فرهنگ عمید

معنی کلمه نمک در دانشنامه آزاد فارسی

نَمک (salt)
در شیمی، ترکیب تشکیل شده از یک اسید و یک باز، حاصل از جایگزینی همه یا بخشی از هیدروژن موجود در اسید با فلز یا رادیکالی الکترون دهنده. کلرید سدیم (← نمک_طعام) از نمک های رایج است. نمک ها ممکن است بر اثر واکنش شیمیایی بین یک اسید و یک باز یا بر اثر جایگزینی هیدروژن یک اسید با یک فلز (← واکنش_جایگزینی) حاصل شوند. یون ها در حالت جامد معمولاً با آرایش منظمی شکل می گیرند و تشکیل کریستال می دهند. برخی از نمک ها فقط به صورت هیدرات ها و در ترکیب با آب کریستال های پایدار تشکیل می دهند. بسیاری از نمک های معدنی به راحتی در آب حل می شوند و الکترولیتهایی تولید می کنند که رسانای الکتریسیته اند.
فرمول. از آن جا که همۀ نمک ها از لحاظ الکتریکی خنثی اند، فرمول نمک با حصول اطمینان از مساوی بودن تعداد بارهای مثبت و منفی یون ها نوشته می شود.
تهیه. از روش های گوناگونی برای تهیۀ نمک ها در آزمایشگاه استفاده می کنند. انتخاب هر روش بر اساس دسترسی به مواد آغاز کننده و محلول یا نا محلول بودن نمک حاصل صورت می گیرد:
(I) اسید + فلز، برای نمک های منیزیوم، آهن و روی
(II) اسید + باز، برای نمک های منیزیوم، آهن، روی، و کلسیم
(III) اسید + کربنات، برای نمک های همۀ فلزات
(IV) اسید + قلیا، برای نمک های سدیم، پتاسیم، و آمونیوم
(V) ترکیب مستقیم، برای سولفیدها و کلریدها
(VI) تجزیۀ دوگانه، برای نمک های نامحلول.
در روش های (I) و (III) مقدار فراوانی واکنش دهندۀ جامد به اسید اضافه می کنند تا اطمینان یابند از اسید چیزی باقی نمی ماند. جامد اضافی با تصفیه از محلول نمک جدا می شود. محلول زیر صافی نیز تا رسیدن به حجم بسیار کم می جوشد و سپس سرد و متبلور می شود. سپس، بلورهای نمک تصفیه و روی کاغذ صافی خشک می شوند. در روش (IV) از شناساگر برای شناسایی حجم اسید لازم برای خنثی سازی قلیا یا فرآیند عکس آن استفاده می کنند. پس از خنثی سازی، رنگ حاصل را با کربن فعال حذف می کنند یا آزمایش را بار دیگر و بدون شناساگر تکرار می کنند. محلول حاصل تا رسیدن حجم کم می جوشد و خنک می شود تا نمک متبلور گردد. سپس بلورها را از صافی می گذرانند و مانند روش (I) و (III) خشک می کنند. در روش (V) نمک در یک مرحله تولید می شود و نیازی به خشک کردن نیست. در روش (VI) دو محلول را مخلوط می کنند و هم می زنند. سپس، نمک ته نشین شده را تصفیه می کنند و به خوبی با آب می شویند تا ناخالصی های محلول آن حذف شود. آن گاه آن را در مجاورت هوا یا در کوره ای با دمای ۶۰ تا ۸۰ درجۀ سانتی گراد خشک می کنند.

معنی کلمه نمک در ویکی واژه

نمک ماده بلوری بی‌رنگ و سفید با طعم شور که بیشتر آن کلرید سدیم است و برای طعم دادن به خوردنی‌ها یا محافظت از خوردنی‌ها به آنها نی‌افزایند؛ و به آسانی سوده می‌گردد و در آب حل می‌شود و آن را از آب دریا و معدن به دست می‌آورند.
نمک ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش نم - اَک قابل تجزیه باشد، و به معنی مرطوب کاشتن بذر غلات بوده است.
نمک به حرام: ناسپاس، حق ناشناس.
نمک را خوردن و نمکدان را شکستن کنایه از: به ولی نعمت خود خیانت کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه نمک

ز لبخندی که کردی رو به سوی غیر از غیرت به داغ سینهٔ من سرنگون کردی نمکدان را
آخر گفت: اگر خواهی که برتر از مردمان باشی فراخ نان و نمک باش.
نمک تازه می زنم به کباب آتش از گریه در دل افتاده است
دارد تمنای لبت جان من و دل نیز هم زان شد به چشم آن و این نیمی شکر نیمی نمک
سرو تو در این چمن دریغ است کابش نمک و گیاش تیغ است
الگوریتم گاه دارای مراحلی است که تکرار می‌شود (در مثال آبگوشت مثلاً چند بار باید نمک زد یا آب اضافه کرد) یا در مرحله‌ای نیازمند تصمیم‌گیری است (اگر نمک کافی است دیگر نمک نمی‌زنیم، اگر کافی نیست نمک می‌زنیم).
به باد بی نیازی می دهد شور قیامت را اگر بردارد از لب مهر خاموشی نمکدانش
نمک‌های استرانسیم جهت ته‌نشینی سیلیس، آهن، منگنز از محلول‌های غلیظ شده کاربرد دارد.
لب لعل نمکین تو مکیدن حظیست که نه طالع شودم یا رنه احسان شما
از لذت تبسم شیرین لبان کلیم ارباب ذوق جمله نمک در شکر کنند
از خیال لب لعل تو به شور آمده ایم خنده گل نمک گریه مستانه ما
تو با لب نمکین از چه قند گفتاری بگو یکی زنمک، قند چون همی باری
مواد تشکیل دهنده این نان خوشمزه شامل نمک، شکر، روغن و آرد، آب ولرم، ماست، نمک و خمیر مایه می‌باشد.