نمک پرورده
معنی کلمه نمک پرورده در فرهنگ معین
معنی کلمه نمک پرورده در فرهنگ عمید
معنی کلمه نمک پرورده در فرهنگ فارسی
معنی کلمه نمک پرورده در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه نمک پرورده
نسازد لن ترانی چون کلیم از طور نومیدم نمک پرورده عشقم، زبان ناز میدانم
نه امروزست گرم از داغ سودای تو نان من نمک پرورده عشق است مغز استخوان من
تبسم خانه زاد آن لب کم گوست می دانم ملاحت از نمک پرورده های اوست می دانم
نمک پروردهٔ زخم نمایان دل ریشم به شور عشق افسون می دمد چاک گریبانم
ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من نمک پرورده ی شور بهاران است داغ من
خار وگل آنجا نمک پرورده یک شبنمند حسرت آرای دل عاشق بد و خوب تو باد
به هر کشتی ست با حسن صریحی نمک پرورده ملاح ملیحی
نمک پرورده ملاح ملیحی چو کلک نکته پردازان فصیحی
گر نمک پرورده یی بر تافت روی از آنجناب شد گرفتار آخر و حق نمک او را گرفت
مغز جان ما نمک پروردهٔ عشق است عشق عمرها در دولت او کامرانی کرده ایم