نمک پرورده

معنی کلمه نمک پرورده در لغت نامه دهخدا

نمک پرورده. [ ن َ م َ پ َرْ وَ دَ / دِ ]( ن مف مرکب ) نمک سود. ( یادداشت مؤلف ). نمک آلود. به نمک آغشته. در نمک خوابانده. || با نعمت اوبالیده و قوت گرفته. ( یادداشت مؤلف ). نمک پرور. کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نمک پرورده در فرهنگ معین

( ~. پَ وَ دِ ) (ص مف . ) کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد.

معنی کلمه نمک پرورده در فرهنگ عمید

کسی که نان ونمک دیگری را خورده و با خرج او پرورش یافته.

معنی کلمه نمک پرورده در فرهنگ فارسی

آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته : علی قلی خان شاملو...نمک پرورده آن خاندان ( محمد میرزا ) بود.

معنی کلمه نمک پرورده در ویکی واژه

کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه نمک پرورده

نسازد لن ترانی چون کلیم از طور نومیدم نمک پرورده عشقم، زبان ناز می‌دانم
نه امروزست گرم از داغ سودای تو نان من نمک پرورده عشق است مغز استخوان من
تبسم خانه زاد آن لب کم گوست می دانم ملاحت از نمک پرورده های اوست می دانم
نمک پروردهٔ زخم نمایان دل ریشم به شور عشق افسون می دمد چاک گریبانم
ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من نمک پرورده ی شور بهاران است داغ من
خار وگل آنجا نمک پرورده یک شبنمند حسرت آرای دل عاشق بد و خوب تو باد
به هر کشتی ست با حسن صریحی نمک پرورده ملاح ملیحی
نمک پرورده ملاح ملیحی چو کلک نکته پردازان فصیحی
گر نمک پرورده یی بر تافت روی از آنجناب شد گرفتار آخر و حق نمک او را گرفت
مغز جان ما نمک پروردهٔ عشق است عشق عمرها در دولت او کامرانی کرده ایم