نمناکی

معنی کلمه نمناکی در لغت نامه دهخدا

نمناکی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) رطوبت. تری. مرطوبی. ( ناظم الاطباء ). بلالة. بلل. بلة. نداوت. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه نمناکی در فرهنگ فارسی

رطوبت . تری مرطوبی . بلاله . بلل . بله . نداوت .

جملاتی از کاربرد کلمه نمناکی

گر از دل زندگان مشربی، در ظلمت شب ها ز آب زندگانی صلح کن، با چشم نمناکی
نه طوبی داشت سرسبزی ، نه کوثر داشت نمناکی که من دز شعله زار سینه تخم ناله می کشتم