نمناک

این گونه در زیر درختان جنگل‌های خشک و نمناک، جنگل‌های اولیه برگ‌ریز و جنگل‌های ثانویه زندگی می‌کند.

هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک او عاقبت شاخ گلی سر بر زند از خاک او

ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز دگر آشوب قیامت به کف خاک انداز

چشم سوزن گریه آلود است از چاک دلم این سخن را شاهد من رشته ی نمناک اوست

چون نگیرد سیل اشگم بی‌تو عالم را که هست هر کجا بحری نمی از چشم نمناک من است

به عقیده آذر نفیسی در کتاب خون آبی بر زمین نمناک (در نقد و معرفی بهرام صادقی)، یکی از تکنیک‌های مهم این اثر، گفتگوست که در آن واحد، هم ماده خام داستان (واقعیت)، هم نقد بر آن (برداشت منتقد از داستان و واقعیت) و هم ذهنیت و برداشت نویسنده را آشکار کرده و در نتیجه، سه عمل مختلف را هم‌زمان ارائه می‌کند.

آتشین آه مرا سوخته بودی چونشمع در شب هجر تو گر دیده نمناک نبود

آبروی حسن از مژگان نمناک من است صیقل آیینه رویان دیده پاک من است

آب و آتش را بهار نورس آمیزش است شعله ها گل می کند از دیده نمناک ما

دمبدم ای غنچه رعنا مخند از گریه ام کین چمن را آب و رنگ از چشم نمناک من است

خورشید که از پی بروند افلاکش باید جستن به دیده نمناکش

رطوبت پوست در مناطق مختلف همچنین بر آسایش دریافت شده، تأثیر می‌گذارد. رطوبت می‌تواند نمناکی را در مناطق مختلف بدن افزایش بدهد، که منجر به ادراک ناراحتی می‌شود. این امر معمولاً به قسمتهایی از بدن محدود می‌شود، و محدودیت‌های آسایش موضعی برای رطوبت پوست برای موقعیت‌های بدن متفاوت می‌باشد. اندام‌ها نسبت به ناراحتی ناشی از رطوبت نسبت به تنهٔ بدن بسیار حساس ترند. اگرچه ناراحتی موضعی می‌تواند در نتیجهٔ رطوبت باشد، رطوبت کل بدن متأثر از رطوبت قسمت‌های خاص نمی‌باشد.

عرق آید ترا و گردی پاک تن خشگت از آن شود نمناک