نمدی. [ ن َ م َ ] ( ص نسبی ) از نمد. چیزهای ازنمد کرده. ( یادداشت مؤلف ). ساخته از نمد. ( فرهنگ فارسی معین ): کلاه نمدی. || ( اِ ) بالاپوشی که از نمد سازند و چوپانان و بیابان گردان و ساربانان هنگام سرما یا بارندگی آن را بر دوش یا بر سر کشند. - نمدی آفتاب کردن ؛ کنایه از لختی برآسودن و نفسی تازه کردن. گویند: نگذاشت نمدی آفتاب کنیم ؛ هنوز از گرد راه نارسیده و اندکی نیاسوده ، به کار دیگر فرمان داد.
معنی کلمه نمدی در فرهنگ عمید
از جنس نمد، چیزی که از نمد ساخته شده.
معنی کلمه نمدی در فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به نمد ساخته از نمد : [ کلاه نمدی ] .
معنی کلمه نمدی در فرهنگستان زبان و ادب
{tomentose} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک پوش پوشیده از کرک های درهم تافته و متراکم
جملاتی از کاربرد کلمه نمدی
سنگ بیارید، ای کلانمدیها! دست درآرید ای کلانمدیها!
خواب و خمارید، ای کلانمدیها! دست درآرید ای کلانمدیها!
فرق ندارید ای کلانمدیها! دست درآرید ای کلانمدیها!
بردار کلاه نمدی از سر بی مغز کاین خوان تهی حاجت سر پوش ندارد
هلاک مشرب آنم که پاره ی نمدی اگر ز خرقه زیاد آیدش، کلاه شود
چو بیتی به بیت خود نمدی خواستی گرچه آن سزاوار است
مژدهٔ عافیتی یافتم از کلفت دهر موی چشم آینه را گشت حضور نمدی
ساختمان و شکل ظاهری الیاف یکی از مهمترین عواملی است که بر خواص نخ و پارچه اثر به سزایی دارد به طور مثال سطح فلس دار یا موج دار پشم اثر مستقیمی بر خاصیت نمدی شدن پارچههای پشمی و همچنین بر خاصیت «زیردست» پشم دارد.
از چه قرارید ای کلانمدیها! دست درآرید ای کلانمدیها!
به شانه زدن منظم نیاز دارد تا موها به حالت نمدی در نیاید. بعضی از اشپیتزها به شانه زدن علاقه ندارند و شما باید از سنین پایین آنها را به این کار عادت دهید. ریزش مو در این نژاد متوسطتازیاد میباشد.
نمدی بر سرم، معاذالله که کسی را از آن مباد کلاه
لاف بی برگی فقر از تو حرامست کلیم پوست تختی چو تو داری و کلاه نمدی