نمدپوش

معنی کلمه نمدپوش در لغت نامه دهخدا

نمدپوش. [ ن َ م َ ] ( نف مرکب ) آنکه جامه ای از نمد پوشیده باشد :
نمدپوشی آمد به جنگش فراز
جوانی جهان سوز و پیکارساز.سعدی.تو کآهن به ناوک بدوزی و تیر
نمدپوش را چون فتادی اسیر.سعدی. || پشمینه پوش. ( ناظم الاطباء ). درویشی که نمد به تن کند. ( فرهنگ فارسی معین ). کنایه از قلندر و درویش :
چون یار جفاپیشه نمدمال بود
ما پیر نمدپوش و قلندر باشیم.( مجمعالاصناف ، از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه نمدپوش در فرهنگ عمید

آن که جامه از جنس نمد بر تن کند.

معنی کلمه نمدپوش در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه نمد پوشد : آن جوان نمد پوش ...سر عیارانست ... ۲ - درویشی که نمدبتن کند : چون یار جفا پیشه نمد مال بود ما پیر نمد پوش و قلندر باشیم . ( مجمع الاصناف .نسخه نفیسی متعلق بکتابخانه مرکزی دانشگاه تهران )

جملاتی از کاربرد کلمه نمدپوش

تجرید را ز دست برآید مگر سلیم کآیینه را برون ز نمدپوشی آورد
تو کآهن به ناوک بدوزی و تیر نمدپوش را چون فتادی اسیر؟
جنّتِ در‌بسته سازد مُهرِ خاموشی ترا چهره زرّین می‌کند چون به، نمدپوشی ترا
گه رفت به اصطبل و گهی‌‌ گشت نمدپوش گاهی ز قضا شکوه وگاهی ز قدرکرد
قلندر مشربم یا اهل دنیا رو نمی آرم گهی چون آئینه عریانم و گاهی نمدپوشم
مینای باده آینه گر نیست پس چرا دایم به قلب رند نمدپوش می زند؟
بود ز آیینه جویا روشن این معنی که در عالم صفای سینه نتوان یافتن غیر از نمدپوشی
جوهر شمشیر ظاهر شد ز عریانی سلیم نیستم آیینه، عمرم در نمدپوشی گذشت
گردد دو جهان هیچ چو با هم بنشینند سلطان قلندروش و ابدال نمدپوش
ایمن کنم ز خیره نگاهان رخ تو را آئینه را گرفته نمدپوش کرده ام