معنی کلمه نمدمال در لغت نامه دهخدا
گر سقرلاط تو را هست و نمد می پوشی
سردی است این به نمدمال چه عیب است و عوار.نظام قاری.گر شبی وصل نمدمال چو مه دستم دهد
روی زردی بر کف آن پای مالم چون نمد.سیفی ( از آنندراج ).بود از نمدمال نالیدنم
رخ از عجز بر خاک مالیدنم.وحید ( از آنندراج ).
نمدمال. [ ن َ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، در 3هزارگزی جنوب قلعه نو واقع است و 210 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و بنشن و لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).