نمای سر

معنی کلمه نمای سر در فرهنگستان زبان و ادب

{cephalic presentation, head presentation} [پزشکی] نمایی از جنین در هنگام زایمان که در آن بخشی از سر در گلوی زهدان پدیدار می شود

معنی کلمه نمای سر در ویکی واژه

نمایی از جنین در هنگام زایمان که در آن بخشی از سر در گلوی زهدان پدیدار می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه نمای سر

ویژگی‌های منحصر به فرد نمای سرامیک خشک همچون سطح یکنواخت، رنگ متنوع و ماندگار و مقاومت بالا امکان طراحی بدون نگرانی را برای رسیدن به تعادلی مناسب بین یک طرح زیبا و کاربردی بودن آن را به طراحان ارائه می‌دهد. با تغییر ابعاد و ریتم کاشی سرامیک نمای بیرونی، شما می‌توانید یک نمای شگفت‌آور و منحصر به فرد ایجاد کنید.
منفعل نشو و نمای سر به جیبم داده‌اند رستن مو می‌کشد نقاش تصویر قدم
تا کی بوَد این گرگ ربایی، بنمای سرپنجهٔ دشمن افکن ای شیر خدای
چون مدت انتظار بسر آمد و درخت امید ببرآمد، شب هجر بپایان رسید و نسیم صبح وصال بردمید و خورشید نبوت در فلک سعادت بتابید، آن مهتر در آن غار بنالید و در حق زارید، گفت یا دلیل المتحیرین و هادی الضالین ای دست گیر متحیران و راه نمای سرگشتگان و فریادرس بیچارگان، بنده را صبر بیش نماند و با وی جز تن درویش و دل پر ریش نماند چون قصه نیاز بدرگاه برداشت، فرمان رسید باجزاء عالم تا بسلام و تحیت او را استقبال کنند. سید عالم از غار بیرون آمد. بهر سنگی که بگذشت، بهر درختی که رسید، هر جانوری که او را پیش آمد، روی بوی کرد که: السلام علیک یا نبی اللَّه، السلام علیک یا رسول اللَّه.
به یزدان بود خلق را رهنمای سر شاه خواهد که باشد به جای
گل گرچه بنکوییست انگشت نمای سرو ارچه بشاهدیست بستان آرای
شهش گفتا کمند خویش بنمای سر زلف دراز افکند در پای
ارتقای ورزشگاه به چند نکته محدود بود. فیفا در ابتدا اجبار گذاشت تا دو سوم صندلی‌های ورزشگاه باید دارای پوشش شوند. بنا بر همین مسئله رئال مادرید سقفی را در ورزشگاه نصب کرد که میدان ردیف‌های اول و دوم ورزشگاه به جز قسمت شرقی را پوشش می‌داد. بدین وسیله گنجایش ورزشگاه از ۱۲۰۰۰۰ نفر به ۹۰۸۰۰ نفر تغییر ظرفیت داد که ۲۴۵۵۰ صندلی توسط سقف پوشش داده شدند و از گنجایش ورزشگاه کاستند. بر پایه این پروژه همچنین نمای سردر ورزشگاه تغییر ظاهر داد. نصب تابلوهای الکترونیکی در انتهای شمال و جنوب ورزشگاه، همچنین بازسازی جایگاه خبرنگاران، رختکن‌ها از دیگر آثار این پروژه بازسازی بودند.
درآنجا به فرمان آن رهنمای سرا پرده ها گشت گردون گرای
حق چو نشو و نمای سرو تو جست بر کنار منش نشاند نخست
من و نشو و نمای سرکشی حاشا معاذالله نهال جاده‌ام یک سجدهٔ هموار می‌رویم
سالها معتکف صومعه بودم آخر عشقت انگشت نمای سر بازارم کرد