نماک. [ ن َ ] ( اِ ) نمک. ( انجمن آرا ) ( از رشیدی ) ( آنندراج ). - بی نماک ؛ بی ملاحت. ( فرهنگ فارسی معین ) : چو سالت شد ای خواجه بر شست پاک می و جام و آرام شد بی نماک .فردوسی.|| رواج و رونق و زیبائی. ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ). صاحب جهانگیری نماک را رونق و زیبائی معنی می دهد و شعر فردوسی را شاهد می آورد، ولی به گمان من نماک همان نمک است و امروز هم «بی نمک » را در همین مورد استعمال کنند. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه نماک در فرهنگ عمید
۱. ملاحت، زیبایی. ۲. رواج، رونق.
معنی کلمه نماک در فرهنگ فارسی
ملاحت وزیبایی، رواج ورونق هم گفته شده است ( اسم ) نمک .یابی نمک . بی ملاحت .
معنی کلمه نماک در ویکی واژه
نماک (جمع نماکها) (رابط کاربری) یه تصویر یا نماد کوچک در نمایشگر رایانه که معمولا برای اجراییدن (اجرا کردن) یه برنامه یا روند رویش کلیک میشود.
جملاتی از کاربرد کلمه نماک
این قضیه اولین بار توسط جان فون نویمان در سال ۱۹۲۸ انتشار یافت، که از او نقل قول شدهاست: ” تا جایی که میبینم هیچ قضیهای از بازیها بدون این قضیه نخواهد بود. من فکر میکردم هیچ قضیهٔ با ارزشی انتشار نیافته تا زمانی که قضیه مینماکس (کمینهٔ بیشینه) اثبات شد! ” .
ز نشتر مژه ایما نماکه تا بزنند به یککرشمه رگ خواب مالکان عقاب
بدر شرف از طلعت او فر و بها یافت شاخ امل از شوکت او نشو و نماکرد
مشکین سخنی خامه ام انگشت نماکرد از نافه شناسند، غزالان ختن را
خورشید که کس دیدن رویش نتوانست چون ماه نوش رای تو انگشتنماکرد
اگر خرسندی دل آبیار مزرعت باشد چوتخم آبله نشو ونماکن پایمالی را
دیزنی بهطور گستردهای آواتار: راه آب را در چندین پلتفرم شامل بازارپردازی، محصولات مصرفی، پارک تفریحی و آگهیهای تجاری تبلیغ کرد. در مراسم سینماکان ۲۰۲۲، عنوان رسمی فیلم اعلام شد و پیشنمایش کوتاه فیلم برای نخستین بار به نمایش درآمد. این فیلم هنگام افتتاحیهٔ دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی در سینما به نمایش کشیده شد و بعداً در ۹ مهٔ به صورت آنلاین منتشر شد. تیزر مذکور اولین بازهٔ زمانی آنلاین ۲۴ ساعته خود را با ۱۴۸٫۶ میلیون بازدید به پایان رساند و بر اساس گزارش دیزنی و قرن بیستم، ۲۳ میلیون بازدید تنها از چین بود.
برای تعمیم میتوانید قضیهٔ مینماکس سیون - نام دانشمند - قضیهٔ پارتاساراتی را ببینید. هم چنین میتوانید مثالی از یک بازی بدون متغیر ببینید.
الهی دیده ما را از عیب معرا کن و سینه ما را از ریب مبرا عینی عنایت فرما که هر چه در نظر آید مطلع انوار شود و دلی کرامت نماکه آنچه بخاطر رسد مخزن اسرار گردد به بزرگواری خود باری نظر غفاری برگنه کاری بگشای و به مصقل رحمت زنگ معصیت از آئینه ضمیرمان بزدای از چنگ هر رنگ و بوئی آزاد کن و بچنگ بیرنگی دلشاد تا هر نیک و بدی که بینم از خود بینم و هر رنج و راحتی که پیش آید همه بر خود گزینم نی غلط گفتم هرکه از باده بیرنگی جرعه نوش کرد بود و نبود خود بکلی فراموش کرد آنجا نیک و بد را چه مجال و از رنج و راحت چه ملال