نقیصه

معنی کلمه نقیصه در لغت نامه دهخدا

( نقیصة ) نقیصة. [ ن َ ص َ ] ( ع اِ ) سخن چینی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخن چینی در میان مردم. ( ناظم الاطباء ). وقیعة. ( از اقرب الموارد ). || عیب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || خوی زشت یا سست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خصلت بد و سست و زشت خوئی. ( ناظم الاطباء ). خصلة دنیئة و ضعیفة. ( از اقرب الموارد ). خصلتی پست در آدمی. ( یادداشت مؤلف ). ج ، نقائص.
نقیصه. [ ن َ ص َ / ص ِ ] ( از ع ، اِ ) نقیصة. عیب. منقصت. آهو. کم بود. کماسی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نقیصة شود. || بهتان. ( ناظم الاطباء ).
- نقیصه گفتن ؛ بهتان گفتن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نقیصه در فرهنگ معین

(نَ ص ) [ ع . نقیصة ] (اِ. ) عیب ، کاستی . ج . نقایص .

معنی کلمه نقیصه در فرهنگ عمید

خوی و عادت زشت، خصلت بد، عیب.

معنی کلمه نقیصه در فرهنگ فارسی

عیب، خصلت بد، خوی وعادت زشت، نقائص جمع
( اسم ) نقص عیب خوی بد جمع : نقائص ( نقایص ) .
سخن چینی . سخن چینی در میان مردم . وقیعه .

جملاتی از کاربرد کلمه نقیصه

سایه که نقیصه ساز مرد است در طنز گری گران نورد است
اورنگ نشین ملک بی‌نقل فرمانده بی‌نقیصه چون عقل
از سر انصاف‌، تلک عشرکامل تا نزنم در نقیصه‌چانه‌، فرستاد
همه نقیصه شعر تو ای سنائی خران بوصف حمدان گفتم ز روی طیبت و بازی
پزشکی مدرن با انتقاداتی هم مواجه است؛ از جمله، عدم دسترسی مناطق محروم و طبقه کم‌درآمد بعضی جوامع به خدمات گران‌قیمت پزشکی که در این راه، سازمان‌هایی همچون سازمان جهانی بهداشت با تعیین سیاست‌های جهانی و ایجاد مسئولیت در کشورها و سیاست‌مداران نسبت به سلامت سعی در رفع این نقیصه دارند.
هرکجا شعر تو یابیم نقیصه بکنیم ور ترا نیز بیابیم، به . . . ن در ببریم
هر گه آنجمله جمع شد بفرست دل ز کار نقیصه بیغم کن