نقش مایه
معنی کلمه نقش مایه در فرهنگستان زبان و ادب

نقش مایه

معنی کلمه نقش مایه در فرهنگستان زبان و ادب

{motif} [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] 1. ایده و رویداد و شخصیت خاص تکرارشونده در ادبیات نمایشی 2. عنصر مضمونی یا بصری تکراشونده در فیلم های یک کارگردان

معنی کلمه نقش مایه در دانشنامه عمومی

نقش مایه یا موتیف ( انگلیسی: Motif ) عنصری است که به صورت الگو یا تصویر در بافت یک اثر هنری به کار رفته و گاه تکرار می شود.
کلمه موتیف از زبان فرانسه آمده است. موتیف به طور کلی در واقع چکیده نمایی از صورت طبیعت و رسیدن به صور ساده است. موتیف در نقاشی، هنرهای تجسمی، نمایشی، ادبیات، موسیقی و معماری بکار می رود، و در علوم مختلف می تواند شناسه های فرهنگی خود را داشته باشد. با کمی مطالعه در موتیف های مختلف می توان دریافت که از چه نمادها یا ریشه های تصویری در فرهنگشان استفاده شده است. نقش مایه در هر رشته علمی و هنری، دارای تعریف و مفهومی متفاوت است، اما در اصل در بطن تمامی تعاریف و رشته ها، در نهایت مفهوم الگوسازی ست. از زمان باستان تاکنون، نقش مایه در معماری، یکی از پرکاربردترین اصول الگوسازی در طراحی معماری بوده است.
در زبان فارسی موتیف را بن مایه، نقش مایه یا درون مایه ترجمه کرده اند. این اصطلاح یکی از اصطلاحات کاربردی و متداول در ادبیات، هنر و مهندسی ست.
نقش مایه (معماری). موتیف یا نقش مایه، نشانه، عنصر، نقش، یا المانی ست که با خصلت تکرار شوندگی، به عنوان الگو و پیش فرض در اثر تجسمی، نقش سازی می کند و باعث ایجاد طرح یا تصویر می گردد.
در فرهنگ واژگان لانگمن با این مفهوم عام که «می تواند یکی از برجسته ترین ایده ها در اثر ادبی یا قسمتی از ایده اصلی باشد؛ و ممکن است یک نشانه مخصوص، یک تصویر مکرر، یا نمونه لفظی باشد» تعریف شده است. در زبان فارسی موتیف را بن مایه، نقش مایه یا درون مایه ترجمه کرده اند. این اصطلاح یکی از اصطلاحات کاربردی و متداول در ادبیات، هنر و مهندسی ست. اما در کاربری کنونی، نقش آفرینی و مشارکت کاربردی آن، در طراحی، نقاشی، معماری، و گرافیک بیش از ادبیات برجسته شده است.
برای بیان مفهوم موتیف می توان مهم ترین ویژگی آن را که به طور عام، خصلت برانگیزندگی، تکرارشوندگی، و قدرت نقش سازی ست را در نظر گرفت. موتیف در واقع الگویی ست تکرار شونده. اما در شرح و بسط آن در ردهٔ هنر و معماری، باید تأکید داشت که موتیف عنصری ست که به صورتی نامحسوس در اثر تکرار می شود تا مضمون اصلی یا theme را قابل تجسم تر و قوی تر سازد و نقش را در هم ببافد.
از سویی، درک موتیف، و ضرورت شناسایی آن در ادبیات ممکن است کمی دشوار باشد. همه نویسندگان، در عمل به نوعی موتیف را می شناسند و آن را به کار می گیرند. اما ممکن است که برخی از آنان به ذات با تئوری آن آشنا نباشند. در ادبیات، موتیف را می توان تصویری دانست که بدون الحاق توضیحات اضافی، برای درک و انتقال معنای مورد نظر نویسنده به ایجاد متن یاری می رساند. با این وصف درک معنای موتیف در نقاشی و موسیقی احتمالاً ساده تر خواهد بود. در بیان موسیقایی، رشته ای از نت ها در سراسر هر قطعه آهنگ تکرار می شوند و به نحوی ریتم و ضربآهنگ موسیقی را می سازند. در نقاشی نیز، طرح هایی کوچکتر ممکن است تکرار شوند، یا به هم بپیوندند، تا در کلیت یک طرح اصلی و حتی بزرگتر بسازند. بر مبنای این الگوواره، برخی آثار نقاشی شرقی و اسلامی غالباً با استفاده از تکرار موتیف ساخته می شوند. تکرار طرح بته جقه ( Paisley ) در آثار طراحی و نقاشی شرقی، نقشی اصلی و پرکاربرد است و مبین همین مثال در نظر گرفته می شود. برای بیان ساده الگو و بن مایه ایی مشابه در معماری، تکرار شکل محراب یا ایوان، که در اصطلاح به آن مقرنس می گویند، ساده ترین شکل الگوسازی در معماری ست. موتیف ها در معماری، نوعی کهن الگو نیز به شمار می آیند.

جملاتی از کاربرد کلمه نقش مایه

بته را بیشتر به درخت و گیاه ربط داده‌اند و تمام موارد مذکور طرح‌هایی هستند که جزئی از اسطوره‌ها و اعتقادات ایرانیان قدیم بوده و تحت تأثیر فرهنگ و شرایط اجتماعی قرن‌ها بعد، تغییر فرم و شکل داده‌است. برخی معتقدند که این نقش مایه تجسم گیاهی هندی است و به تبع آن یقین کرده‌اند که بته جغه از هند به ایران آمده‌است اما شواهد تاریخی بسیاری در دست است که بته در اصل سرو بوده‌است.