نقابدار. [ ن ِ ] ( نف مرکب ) مستور. پرده پوش. ( آنندراج ). که نقاب بر رخ افکنده است تا شناخته نشود. نقاب پوش. که رخ در نقاب نهفته است. ماسک دار : خورشید وگر نقاب دار است منقل معشوق برکنار است.کلیم ( آنندراج ).
معنی کلمه نقابدار در فرهنگ فارسی
مستور ٠ پرده پوش ٠ که نقاب بر رخ افکنده است تا شناخته نشود ٠ نقاب پوش ٠ که رخ در نقاب نهفته است ٠ ماسک دار ٠
جملاتی از کاربرد کلمه نقابدار
نقابدار که آیین رهزنی دارد جمال یوسفی و فر بهمنی دارد
در این روز همچنین، وب سایت میرحسین موسوی، رهبر معترضان، گزارش داد حدود ۳۰ موتورسیکلت سوار نقابدار در خارج از دفتر کارش مزاحم او شدند.
اگرچه سنبل مشگینش سایبان گل است وگرچه گوهر سرخش نقابدار لقاست
در ۲۰۰۲، حمله به شرکتهای آمریکایی در آتن، زوریخ، تفلیس، مسکو و غیره گزارش شدهاست. در ونیز ۸ تا ۱۰ نفر نقابدار به نشانه اعتراض به جهانیسازی به رستوران مکدونالد حمله کردند. در تظاهرات بزرگداشت قیام ۱۷ نوامبر در آتن، هرساله برای نشان دادن پشتیبانی آمریکا از حکومت نظامی ۱۹۷۴–۱۹۶۷ مردم به سمت سفارت آمریکا راهپیمایی میکند.
پیداست تا چه باشد الوان نعمت او جایی که شیر مادر خون نقابدارست
گردون که زهر می چکد از روی شکرش خون نقابدار بود شیر مادرش
نقابدار کند آفتاب را صائب اگر برافکند از رخ نقاب درویشی