نق

معنی کلمه نق در فرهنگ معین

(نِ )(اِ. ) (عا. ) غرغر، بهانه ، بهانه جویی .

معنی کلمه نق در فرهنگ عمید

= * نق زدن
* نق زدن: (مصدر لازم ) [عامیانه] بهانه جویی کردن و غر زدن، غرغر کردن.
* نق نق کردن: [عامیانه] = * نق زدن

معنی کلمه نق در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بهانه جویی . ۲ - غرغر .

معنی کلمه نق در ویکی واژه

(عا.)
غرغر، بهانه، بهانه جویی.

جملاتی از کاربرد کلمه نق

از دلق‌پوش صومعه نقد طلب مجوی یعنی ز مفلسان سخن کیمیا مپرس
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۱۱ مدال طلا، ۶ مدال نقره، ۱ مدال برنز شده‌است.
عرق به برگ گلت می دود شتاب زده نگاه گرم که این نقش را بر آب زده؟
هر قدم گردیده پهن، از نقش پایی کژدمی هر طرف خوابیده از فرسنگها صد اژدها
«گر توانی دلی به دست آور» مکن اینقدر خون جگر ما را
عنقریب از گریه نابینا چو دیگر چشمهاست دیده‌ای کان سست عهد امروز روشن کرده است
بر عذارش نیلگون خطی جمیل رونق مصر جمالش همچو نیل
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به غول، این گروه خشن، خوشی اشاره کرد.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به گنج‌های سیرا مادره، کشور بزرگ، سمبررو اشاره کرد.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۹ مدال طلا، ۹ مدال نقره، ۷ مدال برنز شده‌است.
زودا که منقطع شدی ارزانکه نیستی اقبال تو قوافل ایّام را خفیر
بحمدالله که این نقد امانت که کوته ماند ازان دست خیانت
زبان فارسی، زبان مادری من نیست. پس از انتخاب برای بازی در این نقش و سفر به ایران، از صفر شروع کردم و چیزی به جز سلام و علیک نمی‌دانستم بعضی اوقات از دستیار کارگردان یا کارگردان کمک می‌گرفتم که جمله فارسی را به من بگویند و من پس از آن‌ها تکرار و احساساتم را به آن اضافه می‌کردم.
وی در هشتاد و هشتمین مراسم اسکار جایزه بهترین بازیگر زن نقش مکمل را به خاطر بازی در فیلم دختر دانمارکی از آن خود کرد. آلیسیا در حال حاضر با همسر خود یعنی مایکل فاسبندر در لندن زندگی می‌کند.
درین بساط چو آیینه سیه پردازان ز نقش نیک وبد روزگار بیخبرند
گر حسن جمال تو طلبکار نبودی در خانقه و بتکده دیار نبودی